حکیم الهی مدرس یزدی

حکیم الهی علي اكبر مدرس يزدي

استاد و فیلسوف بزرگ، مرحوم آیة اللّه ابو محمد، میرزا علی اکبر مدرس، متخلّص به « تجلی» و معروف به « حکیم الهی» ، فرزند حاج میرزا ابوالحسن تاجر اردکانی است که پدرش از اردکان به یزد مهاجرت نمود و او در حدود سال 1264ه ق در شهر یزد متولد گردید.

تحصیلات مقدماتی، چون فارسی، صرف و نحو عربی و فقه را نزد استادان یزد فرا گرفت، سپس راهی شهر اصفهان شد در آن زمان اصفهان دارالعلم بود، و مدرس یزدی مدت چهل سال در آن شهر به تحصیل و تدریس پرداخت و در علوم مختلف چون فقه و اصول، فلسفه و عرفان، کلام و ریاضیات سرآمد عصر خویش گردید.

یکی از شاگردانش از وی چنین نقل کرده است:

« مدت چهل سال در اصفهان به تحصیل اشتغال داشتم که جز مدرسه و راه حمام، جای دیگر را در اصفهان بلد نبودم.»

این مطلب می‏رساند، علاقه ایشان به تحصیل علم چنان بوده است که حتی اجازه گردش و دیدن شهر اصفهان را در مدت چهل سال به خود نمی‏داد.

پس از خاتمه دوران تحصیل در اصفهان، به تهران عزیمت نمود و در مدرسه شیخ عبدالحسین اقامت گزید.نظر به اینکه خواهرش ساکن قم بود و با وساطت وی از قم همسر اختیار نموده بود، در سال 1327ه ق به قم مهاجرت نمود و قبل از ورود حضرت آیة اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم، در مدرسه خان « آیة اللّه بروجردی» حوزه درس وسیعی را تشکیل داد.

ادامه مطلب: حکیم الهی مدرس یزدی

حکیم میرزا مهدی آشتیانی « فیلسوف شرق »

میرزا مهدی آشتیانی ( فيلسوف شرق )

حکیم فرزانه و فیلسوف عالی قدر مرحوم آیت اللّه میرزا مهدی آشتیانی در زمره فیلسوفانی است که عمری را به درس و بحث و تحقیق و تدریس سپری کرد و زندگی پاکیزه اش و صفای باطن و خلوص نیّتش الگوی فرهیختگان قرار گرفت.

شرح حال:

  پدر و نیاکان میرزا مهدی همه از علمای بزرگ اسلام بوده اند. در رأس این خاندان آیت اللّه العظمی حاج میرزا حسن آشتیانی (ره) معروف به میرزای آشتیانی است. ایشان از شاگردان برجسته علامه شیخ مرتضی انصاری (ره) ، و صاحب کتاب گرانسنگ «بحر الفوائد فی شرح الفرائد» می باشد.
میرزای آشتیانی بعد از درگذشت استاد، نجف را ترک کرد و به تهران آمد و حوزه درس گرمی را پایه گذارد.او را اولین کسی می دانند که نظرات و آرای شیخ انصاری را در ایران گسترش داده است. محفل علمی وی میعادگاه جوینده گان معرفت بود و تعداد زیادی از بزرگان در این محضر به فیض می رسیدند که از آن جمله اند: حضرات آیات عظام حاج میرزا فیض قمی، حاج شیخ محمد علی شاه آبادی، حاج شیخ محمد علی حائری قمی، حاج شیخ محمد کبیر قمی و...
میرزای آشتیانی به عنوان رئیس علمای تهران در جنبش شکوهمند تحریم تنباکو نقش فوق العاده ای را ایفا می کرد. ایشان که نماینده میرزای بزرگ شیرزای نیز بود در انجام رساندن هدف قیام و رهبری مردم دخالت مستقیم داشت.آن بزرگوار در سال 1319 قمری درگذشت.
از شاگردان مبرّز میرزای آشتیانی، برادرزاده اش، مرحوم آیت اللّه حاج میرزا جعفر آشتیانی است که افتخار دامادی استاد را نیز داشته است. او پدر فیلسوف عالی مقام میرزا مهدی آشتیانی می باشد.
آیت اللّه میرزا جعفر آشتیانی ملقب به میرزای کوچک علاوه بر استفاده از محفل پرشور علمی عموی گرامیش، از محضر اساتیدی همچون حکیم میرزا ابوالحسن جلوه، آقا علی حکیم زنوزی، آقا محمد رضا قمشه ای استفاده ها برد و به مقام بلندی از معارف الهیه رسید. ایشان در ادبیات و ریاضیات سر آمد علمای عصر خود و به طب و نجوم و هندسه و عرفان نیز تسلط داشت. حاج میرزا جعفر در سال 1324 قمری درگذشت و در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) مدفون گردید.

ادامه مطلب: حکیم میرزا مهدی آشتیانی « فیلسوف شرق »

حکیم قاضی سعید قمی

 

قاضى سعيد قمى

 

محمّدسعيدبن محمّدمفيد قمى معروف به حكيم كوچك و متخلّص به تنها. قاضى سعيد, از عرفا, حكما و مدرّسان برجسته علوم معقول و منقول و از شاگردان زبده و تراز اول مكتب ملاّرجبعلى تبريزى است. پدر وى مولى محمّدمفيد قمى از فقها, اطبّا و علماى قم و از شاگردان مولانا حاج حسين يزدى, شارح خلاصه شيخ بهائى و از تلامذه بهائى, بوده است, قاضى سعيد در دهم ذيقعده 1049 قمرى در قم متولّد شده و تحصيلات مقدّماتى خود را در قم شروع كرده و از استادانى همچون پدر خود مولى محمّدمفيد قمى, مولى شاه فتح الله بن هبةالله جعفرى, ملاّمحسن فيض كاشانى و ملاّعبدالرّزّاق لا هيجى بهره هايى وافر برده است. وى سپس به اصفهان رفته در مدرس مولى رجبعلى تبريزى حاضر گرديده است.

آقابزرگ تهرانى درباره وى مى نويسد:

(… تتلمذ اولاً على اصحاب مدرسة الملاصدرا الحادّة كالفيض و عبدالرزاق اللا هيجى, ثم رجع تبعاً لاخيه, فتلمذا على رجبعلى التبريزى ذوالمكتب المعتدل المرضى عندالحكومة و ضد صدرا فى مسئله الوجود….)

قاضى سعيد در آغاز عمر نيز, به همراه برادر بزرگ ترش, محمّدحسين, نزد پدر به تحصيل علم طب پرداخته است و پس از مسافرت به اصفهان هم, هردو, در زمره پزشكان مخصوص شاه عبّاس ثانى قرار مى گيرند, پس از گذشت چند سال از جانب شاه عبّاس ثانى كرسى قضاوت شهر قم بدو محوّل مى شود, به قم بازمى گردد, تا اين كه پس از فوت شاه عبّاس و جلوس شاه سليمان صفوى در سال 1077, بنا به سعايت بدگويان, شاه سليمان بر قاضى سعيد خشم گرفته او را از قضاوت بركنار مى كند, قاضى سعيد نيز در قم به تدريس و نگارش و عبادت و طاعت مشغول مى گردد تا اين كه در اواسط سال 1089 عازم اصفهان مى گردد و در حوزه اصفهان به تدريس و تصنيف رساله ها و كتابها مى پردازد. وى, دست كم تا سال 1102 در اصفهان مانده است. پس از آن و تا قبل از سال 1105 (كه در اين سال به شيخ الاسلامى دارالمؤمنين قم گمارده شده است) به قم بازگشته و تا پايان عمر در قم مقيم مى گردد. تاريخ دقيق فوت وى معيّن نيست و به طور يقين تا رمضان 1107 در قيد حيات بوده, چراكه در 18 رمضان همان سال, از نگارش جلد سّوم شرح توحيد صدوق را به پايان رسانده است.90 مدفن ايشان در قبرستان شيخان قم و جنب مقبره جناب شيخ ابوالحسن على بن بابويه است (كه اكنون به خاطر عبور خيابان ارم از ميان گورستان شيخان, اين مقبره در كنار مدرسه آيت الله گلپايگانى واقع شده است.)

ادامه مطلب: حکیم قاضی سعید قمی

حکیم هیدجی

 

حكيم هيدجي

حكيم « هيدجى» در زمره دانشورانى است كه با وجود كسب كمالات گوناگون علمى هيچ گاه خود را بى نياز از عبادات و بجاى آوردن فرائض و نوافل نديد و توانمندى در عرصه دانشورى را با فضيلتى كه با اخلاق و تقوا به خود اختصاص داد، توأم ساخت و در واقع علم و ايمان را مكمّل و متمّم هم نمود و به همين دليل به جاى آنكه در درّه خوديّت به بام غرور برود، دامنه‏هاى ديانت را پيمود و خويشتن را به قله كرامت انسانى رسانيد و در اقيانوس پژوهش به غواصى پرداخت و مرواريدهاى معرفت را بدست آورد و جان خود را از تعلقات دنيايى و پيوستگى‏هاى فناپذير پيراست.

 زادگاه

 استان زنجان از جمله نقاط باستانى ايران است كه در سال ۲۴هجرى توسط لشكر اسلام به فرماندهى براءبن غارب از اصحاب رسول اكرم (ص)فتح گرديد. اين ناحيه و توابع آن در طول تاريخ داراى سوابق علمى و فرهنگى درخشانى بوده است و رادمرانى خردمند و وارسته از آن و پيرامونش برخاسته‏اند.

 يكى از شهرستانهاى مهم اين استان ابهر است. اين شهر در منطقه معتدل كوهستانى در دره وسيعى در جنوب غربى زنجان و بر سر راه تهران به تبريز قرار گرفته و ۳۲۷۵كيلومتر مربع مساحت دارد.  از ويژگى‏هاى مهم ابهر اين است كه در قرن چهارم هجرى جزو قلمرو علويان قرار گرفت.اثيرالدين مفضل بن عمر ابهرى ( متوفى ۶۶۳ه.ق) از دانشمندان رياضى قرن هفتم كه در رصد خانه مراغه با خواجه نصير طوسى همكارى مى‏كرد، از اهالى اين ديار است.

 در چهارده كيلومترى شمال غربى ابهر به جانب زنجان شهر « هيدج» واقع شده كه اهالى آن شيعه هستند و به زبان تركى سخن مى‏گويند.

 در هر حال حكيم الهى و فيلسوف جهان تشيع حاج ملا محمد فرزند حاج معصوم على به سال ۱۲۷۰ه. ق مطابق ۱۲۳۳ه. ش در اين آبادى ديده به جهان گشود و موجب شهرت آن گشت. حكيم هيدجى دوران طفوليت را در خانواده‏اى متديّن و نيكوسرشت سپرى كرد و از همان اوان نوجوانى استعداد خود را در زمينه‏هاى علمى و ادبى بروز داد. او بخشى مقدماتى را در موطن خويش از آخوند ملا محمد فرا گرفت.

ادامه مطلب: حکیم هیدجی

صدرای شیرازی

ملاصدرا

معرفي شخصيت:                      
محمد بن ابراهيم قوامي شيرازي ملقب به صدر المتالهين يا ملاصدرا در ظهر روز نهم جمادي الاولي سال 980 قمري ديده به جهان گشود.پدر او خواجه ابراهيم قوامي مردي پرهيزگار ديندار و دوستدار و حامي دانش و معرفت بود.درزمان حيات ملاصدرا, شيراز داراي حكومت مستقلي بود و حكمراني آن به برادرشاه واگذار گرديد كه ،‌ پدر ملاصدرا بعنوان معاون او و دومين شخصيت مهم آن منطقه به شمار مي رفت و به نظر مي رسيد تنها موهبتي كه خداوند به او ارزاني نداشته است داشتن فرزند باشد. اما بالاخره خداوند درخواست ها ودعاهاي اين مرد پاك و زاهد را بي جواب نگذاشت و بهترين پسران را به او ارزاني كرد كه او را محمد ملقب به صدرالدين نام نهاد به آن اميد كه عاليترين شخصيت مذهبي گردد. در دوران جواني, صدرالمتالهين جوان با شيخ بهايي آشنا گرديد كه سنگ بناي شخصيت علمي و اخلاقي ملاصدرا توسط اين دانشمندجهانديده  كم نظير بنا نهاده شد. و تكميل اين بناي معنوي را استاد ديگرش دانشمند سترگ و استاد علوم ديني و الهي و معارف حقيقي و اصول يقيني سيدامير محمد باقر بن شمس الدين مشهور به ميرداماد عهده دار گشت.ازشاگردان او ميتوان به حاج ملاهادي سبزه زاري و ملامحسن فيض كاشاني اشاره كرد.
 

ادامه مطلب: صدرای شیرازی

بارم بندی درس فلسفه چهارم

 

  بارم بندی درس فلسفه چهارم

 

 

پایانی اول

نمره

پایانی دوم

نمره

فصل اول-کلیات (۱)

۳

فصل اول-کلیات(1)

۷۵/.

فصل دوم-کلیات(2)

۵/۲

فصل دوم-کلیات(2)

۵/.

فصل سوم-مبانی حکمت مشاء(1)

۳

فصل سوم-مبانی حکمت مشاء(1)

۷۵/.

فصل چهارم-مبانی حکمت مشاء(2)

۴

فصل چهارم-مبانی حکمت مشاء(2)

۵/۱

فصل پنجم-نمایندگان مشاء(1)

۲

فصل پنجم-نمایندگان مشاء(1)

۵/.

فصل ششم-نمایندگان مشاء(2)

۵/۳

فصل ششم-نمایندگان مشاء(2

۱

فصل هفتم-افول حکمت مشاء

۲

فصل هفتم-افول حکمت مشاء

۵/.

   

فصل هشتم-حکمت اشراق

۴

   

فصل نهم-جریان های فکری عالم اسلام

۵/۱

   

فصل دهم-صدرالمتالهین

۲

   

فصل یازدهم-مبانی حکمت متعالیه

۴

   

فصل دوازدهم-حکمای معاصر

۲

   

فصل سیزدهم-حیات فرهنگی

۱

 

۲۰

 

۲۰

 

 

نابغه دهر ابن سینا

 

نابغه دهرابن سینا

زندگی نامه:

ابن سینا یا  پورسینا حسین پسر عبدالله متولد سال ۳۷۰هجری قمری  دانشمند و پزشک و فیلسوف نامدار ایرانی است که مشهور به ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا می باشد. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجة‌الحق ، شرف‌الملک. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق، و قانون در پزشکی.

« بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص۱۲۵)

«وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۳)

ادامه مطلب: نابغه دهر ابن سینا

شیخ اشراق

 

                                                                         شیخ اشراق

 

شهاب الدین، یحیی‌بن امیرک سهروردی در سال 549 هجری قمری در قریه سهرورد نزدیک شهر زنجان متولد گردید.سهرورد نزدیک زنجان،قریه‌ایست که درقدیم مسکن زارعین دانشمند بود و سکنه آن قریه علاقه به علم داشتند و بااینکه زراعت می کردند فرزندان خود را مکتب می‌فرستادند تا نزد آموزگار درس بخوانند.

بعد از اینکه شهاب الدین در مکتب قریه سهرورد خواندن و نوشتن را آموخت، آموزگارش به شهاب الدین گفت پسر تو دارای استعداد فراوان می‌باشد و حیف است که این استعداد در این قریه از بین برود و این پسر را به مراغه بفرست تا در آنجا تحصیل کند و من پیش بینی می‌کنم که ان پسر اگر تحصیل نماید یکی از علمای بزرگ خواهد شد.

پدر شهاب الدین از توصیه آموزگار پیروی کرد و پسرش را به مراغه که در آن موقع از شهر‌های بزرگ ایران بود و چند سال بعد از آن تاریخ خواجه نصیر الدین طوسی زيج معروف مراغه را بدستور هلاکوخان در آن ساخت فرستاد

ادامه مطلب: شیخ اشراق