نگاهی به نظریه پروتاگوراس

پروتاگوراس

پروتاگوراس در آبدارا در منطقه ی تراکیه متولد شد و با لوکیپوس و دموکریتوس، همشهری های خود معاصر بوده و احتمالا با آنها مباحثاتی داشته است . در اواسط قرن پنجم به آتن آمده و از عنایت پریکلس بر خوردار بوده است . پریکلس او را مامور قانون اساسی شهر نو بنیاد توری در کنار شهر قدیمی سوباریس کرده است تا قانون اساسی جدیدی برای آن بنویسد و احتمالا در همین شهر با هرودوت و امپدوکلس گفت و گو هایی داشته است .او بر خلاف همشهری های خود که به طبیعت روی آوردند حرفه ی معلمی یا سوفسطایی را انتخاب کرد. پروتاگوراس معلم موفقی بوده و نخستین کسی است که دستور زبان را جزء برنامه ی درسی خود قرار داده است .اگر چه که سوفسطائیان متاخر با جدل و مغالطه و چرب زبانی بر حریف غالب می شدند و مردم از آنها متنفر بودند اما کسانی مثل پروتاگوراس و گرگیاس حد نگه می داشتند لذا به هیچ عنوان این دو در معنای یاد شده سوفیست نبودند . " پروتاگوراس و گرگیاس یعنی بنیانگذاران این نحله ، با تمام زبر دستی در جدل و مغالطه ، اندازه نگاه می داشتند و تا حدودی از سلامت فکر و اعتدال در رفتار بر خوردار می بودند و کم و بیش اصول منطقی را مراعات می کردند تا آنجا که سقراط در محاوره های افلاطون از ایشان با احترام نام برده و شاگردانی به نزد پروتاگوراس فرستاده است" در سن هفتاد سالگی که از احترام و شهرت فراوانی بر خوردار بود جرئت یافت که اندیشه های خود را واضحتر و در جملاتی دقیق بیان کند .ظاهرا کتاب " در باره ی خدایان" با اجازه ی او در منزل اروپید برای عموم خوانده شد و به این ترتیب منتشر شد .پوتودوروس که از توانگران شهر و افسر سواره نظام بود علیه او اقامه ی دعوی کرد . استناد اوبه قانونی بود که در سال 432 ق.م. تصویب شده بود که به موجب آن داشتن عقاید مذهبی بر خلاف مذهب رسمی جرم محسوب می شد . لذا او به کفر متهم شد و او را محاکمه کردند و محکوم گردید .کتاب های او را در مرکز شهر سوزاندند .او آتن را ترک کرد و می خواست با کشتی به سیسیل برود که در راه کشتی غرق شد و کشته شد.

مشهور ترین جمله ی پروتاگوراس که به ما رسیده این است که " انسان مقیاس همه ی چیز هاست ، مقیاس هستی چیزهایی که هست و مقیاس نیستی چیزهایی که نیست ."

در شرح و تفسیر این گفتار مشهور او بحث و گفتگوی قابل توجهی بوده است که باید مطرح کرد. بعضی از نویسندگان بر این عقیده اند که منظور پروتاگوراس از «انسان» انسان فردی نیست، بلکه انسان به معنی نوعی است. اگر چنین باشد پس معنی آن قول این نخواهد بود که «آنچه به نظر تو درست آید برای تو درست است، و آنچه به نظر من درست آید برای من درست است»، بلکه این است که جامعه یا گروه یا تمامی نوع انسان ملاک و مقیاتس حقیقت است. همچنین بحث و گفتگو پیرامون این مساله جریان داشته است که آیا چیزها (اشیاء) (خرمانا) را منحصرا باید درباره متعلقات ادراک حسی فهمند با دامنه آن قلمرو ارزشها را نیز در برمی گیرد.

تفسیر افلاطون از گفتار پروتاگوراس
این مسأله ای دشوار است. افلاطون درتئتتوسگفتار پروتاگوراس، با اینکه البته، چنانکه خود افلاطون می پذیرد، بسط داده شده است، یقینا به معنی فردی درباره ادراک حسی تفسیر شده است. (تئتتوس 151 هـ، 152 الف) سقراط خاطر نشان می کند که وقتی باد می وزد، یکی از ما ممکن است احساس سرما کند و دیگری نه، یا یکی ممکن است اندکی احساس خنکی کند و دیگری کاملا سردش شود، و می پرسد که آیا ما باید با پروتاگوراس موافق باشیم که باد برای کسی که آن را سرد حس می کند سرد است و برای دیگری سرد نیست؟ کاملا روشن است که در این عبارت پروتاگوراس چنان تفسیر شده است که گویی به انسان فردی اشاره می کند، و نه اصلا به انسان به معنی نوعی. به علاوه، باید توجه کرد که سوفسطائی به عنوان کسی توصیف نمی شود که می گوید باد برای یکی صرفا سرد به نظر می آید و برای دیگری نه. بدین سان اگر من در روز سردی پس از گردش در هوای بارانی به درون اتاق بیایم، و بگویم که آب گرم است، و شما از اتاق گرمی بیرون بیایید و همان آب را سرد حس کنید، پروتاگوراس خواهد گفت که هیچ یک از ما بر خطا نیست، آب گرم است نسبت به عضو حسی من، و سرد است نسبت به عضو حسی شما
.

 برای درک سخن این سوفسطایی معروف به ترجمه سخنی از ایشان که برگرفته از سایت فلسفه نو می باشد می پردازیم.

نگاهی به نظریه پروتاگوراس 

سؤالات تستی فلسفه چهارم

كدام دانش عهده دار تحقيق در اصول ومباني علوم تجربي است؟

1)فلسفه                           2)ماوراءالطبيعه                           3)فيزيك                          4)منطق

- جهت تبيين عقلاني مبناي كلي وپايه هاي اصلي علوم تجربي انسان به كدام دانش نيازمنداست؟

1)ترانس فيزيك                 2)فيزيك                                     3)فلسفه                          4)شيمي

- درباره ارزش واعتبارروش تجربي در شناخت طبيعت بحث مي كندوحدودتوانايي روش تجربي را معين مي سازد؟

1)منطق                            2)فلسفه                         3)فيزيك                         4)ماوراءالطبيعه

  - چرامباني واصول علوم تجربي در هيچ يك ازعلوم تجربي موردبررسي قرارنمي گيرندوفقط فلسفه مي تواندتحقيق دراين اصول راعهده دار شود؟

1- چون كه اين اصول ماهيت تجربي دارند.      2)چونكه اين اصول ماهيت عرفاني دارند.

 3 - چونكه اين اصول ماهيت كلامي دارند.        4)چونكه اين اصول ماهيت فلسفي دارند. 

 - مبناي خاص علوم انساني درحيطه تحقيق كدام دانش قرارميگيرد؟

1)انسان شناسي                 2)منطق                           3)فلسفه                          4)ماوراءالطبيعه

ادامه مطلب: سؤالات تستی فلسفه چهارم

مهدی حایری یزدی

 

 

«مهدی حائری یزدی»

 

  آيت الله حاج شيخ مهدي حايري يزدي ، فرزند حاج شيخ عبد الكريم حايري يزدي ، در سال 1302 در قم متو لد گرديد. وي دروس معقول و منقول را تا سرحد اجتهاد در حوزه هاي علميه قم و تهران و فلسفه غرب را در آمريكا ، كانادا و آلمان فراگرفت. دكتر حايري يزدي به نمايندگي از آيت الله بروجردي ، رسيدگي به امور شيعيان را در آمريكا به عهده گرفت . او همچنين در آمريكا به تاليف تدريس و تحصيل و انجام وظايف مذهبي اشتغال داشت و در ده ها كنگره علمي و فلسفي شركت جست و به ايراد سخنراني پرداخت. استاد در سال 1358 به ايران بازگشت و تا سال 1362 به تدريس فلسفه و كلام اسلامي پرداخت . دكتر حايري يزدي سرانجام در روز پنجشنبه هفدهم تير سال 1378 شمسي در تهران به درود حيات گفت.
گروه : علوم انساني
رشته : فلسفه
گرايش : فلسفه آناليتيك/تحليلي

ادامه مطلب: مهدی حایری یزدی

نمونه سوالات تشریحی فلسفه چهارم

 

نمونه سؤال  تشریحی فلسفه چهارم

درس 2

1ـ اوضاع فرهنگي مسلمانان در دوران خلافت بني‌اميه چگونه بود؟

2ـ اوضاع فرهنگي مسلمانان در دوران خلافت بني‌عباس چگونه بود؟

3ـ در دوران خلافت بني‌عباس دو واقعه‌ي مهم رخ داد آن دو را بنويسيد.

4ـ ايرانيان پيش از اسلام چگونه با فرهنگ يوناني آشنا شدند؟

5ـ بيت‌الحكمه درشهر . . . . . و توسط . . . . . . تأسيس شد.

6ـ بيت‌الحكمه در چه زماني رونق يافت و چه تأثيري در فرهنگ مسلمانان داشت؟

7ـ اسكندر افروديسي از شارحان . . . . . . و ابن‌سينا او را . . . . . . . . ناميد.

8ـ ترجمه‌ي آثار فلاسفه‌ي يوناني به زبان عربي چه تأثيري در انديشه‌ي مسلمانان برجاي نهاد.

9ـ فلسفه‌ي اسلامي چگونه تأسيس شد.

10ـ فلسفه‌ي اسلامي در آغاز چه ناميده شد و چرا؟

ـ ـ چرا فلسفه‌ي اسلامي را در بدو تأسيس فلسفه‌ي مشّائي خواندند؟

11ـ متفكران مسيحي در قرن‌هاي مختلف تحت تأثير چه كساني قرار گرفته بودند؟

12ـ متفكران مسيحي از چه زماني تحت تأثير فلاسفه‌ي اسلامي قرار گرفتند؟

13ـ ترجمه‌ي آثار فلاسفه‌ي اسلامي به زبان لاتين چه تأثيري در تفكر مغرب زمين داشت؟

14ـ انديشه‌ي فيلسوفان مسلمان چگونه در رشد و بالندگي فلسفه‌ي مغرب زمين مؤثر واقع شد؟

15 ـ چه عاملي سبب شد كه از قرن سيزدهم به بعد، عنصري به نام عقل بر فرهنگ مسيحي تاثير گذارد؟

16ـ ابن‌سينا و ابن‌رشد چه تأثيري در تفكر مغرب‌زمين داشتند؟

17ـ متفكران معروف دانشگاه پاريس و دانشگاه آكسفورد را نام برده و بنويسيد تحت تأثير چه كساني قرار گرفته بودند؟

18ـ به نظر مورخين فلسفه، اصالت عقل اروپائيان در عصر جديد متأثر از كدام فلاسفه است؟

19ـ نام بزرگ‌ترين دايرة المعارف فارسي چيست و از كيست؟

20ـ كتاب «محاكمات» از كيست و موضوع آن چيست؟

ادامه مطلب: نمونه سوالات تشریحی فلسفه چهارم