مزیت نسبی و مزیت مطلق - قسمت دوم

 

مزیت نسبی در تجارت بین‌المللی

مزیت نسبی ارتباط تنگاتنگی با تجارت آزاد دارد که سودمند تلقی می‌شود
ریکاردو پیش‌بینی کرد که هر کشوری در نهایت مزیت نسبی را به رسمیت می‌شناسد و از تلاش برای تولید محصولی که تولید آن پرهزینه‌تر است، دست می‌کشد.

ادامه مطلب: مزیت نسبی و مزیت مطلق - قسمت دوم

مزیت نسبی و مزیت مطلق - قسمت اول

درک اصل مزیت نسبی

مزیت نسبی یک اصل اساسی در تئوری تجارت بین‌الملل است. کلید درک مزیت نسبی، درک دقیق هزینه فرصت است. به بیان ساده، هزینه فرصت یک مزیت بالقوه است که فرد هنگام انتخاب یک گزینه خاص نسبت به گزینه دیگر، آن را از دست می‌دهد.


در مورد مزیت نسبی، هزینه فرصت (یعنی سود بالقوه ای که از بین رفته است) برای یک شرکت کمتر از شرکت دیگر است. شرکتی با هزینه فرصت کمتر و در نتیجه کمترین سود احتمالی که از بین رفته است، دارای این نوع مزیت است.


راه دیگری برای فکر کردن به مزیت نسبی این است که اگر دو گزینه مختلف را با هم مقایسه کنید که هر کدام دارای چندین مزایا و معایب هستند، گزینه ای با بهترین ترکیب کلی گزینه ای است که مزیت نسبی دارد.

محاسبه مزیت نسبی

مزیت نسبی معمولاً با هزینه فرصت یا ارزش کالاهایی که می‌توان با همان منابع تولید کرد، اندازه‌گیری می‌شود. سپس این با هزینه فرصت یک فعال اقتصادی دیگر برای تولید همان کالا مقایسه می شود.


به عنوان مثال، اگر کارخانه A بتواند 100 جفت کفش را با همان منابعی که برای ساخت 500 کمربند نیاز دارد، بسازد، در این صورت هر جفت کفش، به اندازه پنج کمربند هزینه فرصت دارد. اگر کارخانه رقیب B بتواند با منابعی که برای تولید یک جفت کفش نیاز دارد سه کمربند بسازد، کارخانه A در ساخت کمربند و کارخانه B در ساخت کفش مزیت نسبی دارد.

مثالی برای درک بهتر اصل مزیت نسبی

ورزشکار معروفی مانند مایکل جردن را در نظر بگیرید. مایکل جردن به عنوان یک ستاره مشهور بسکتبال، یک ورزشکار استثنایی است که توانایی‌های بدنی او از بسیاری از افراد دیگر بیشتر است. مایکل جردن به دلیل توانایی ها و همچنین قد بلندش احتمالاً می تواند، خانه خود را به سرعت نقاشی کند.


فرض کنید که مایکل جردن می تواند خانه خود را در هشت ساعت نقاشی کند. با این حال، در همان هشت ساعت، او می‌تواند در فیلمبرداری یک آگهی تلویزیونی شرکت کند که 50000 دلار برایش به همراه دارد. در مقابل، جو، همسایه جردن، می تواند خانه را در 10 ساعت نقاشی کند. از سوی دیگر در همان دوره زمانی، او می تواند در یک رستوران کار کند و 100 دلار درآمد داشته باشد.


در این مثال حتی اگر مایکل جردن بتواند خانه را سریعتر و بهتر رنگ آمیزی کند، باز هم جو دارای مزیت نسبی است. بهترین معامله این است که مایکل جردن یک آگهی تلویزیونی فیلمبرداری کند و به جو پول بدهد تا خانه اش را نقاشی کند. تا زمانی که مایکل جردن 50000 دلار مورد انتظار را بدست آورد و جو بیش از 100 دلار درآمد داشته باشد، معامله برد برد است. از این رو مایکل جردن و جو به دلیل تنوع مهارت‌هایشان، احتمالاً این را بهترین ترتیب برای منافع متقابل خود می‌دانند.


مزیت نسبی در مقابل مزیت مطلق

مزیت نسبی در مقابل مزیت مطلق قرار می گیرد. مزیت مطلق به توانایی تولید کالاها و خدمات بیشتر یا بهتر از دیگران اشاره دارد. در صورتی که مزیت نسبی به توانایی تولید کالاها و خدمات با هزینه فرصت کمتر اشاره دارد، نه لزوما با حجم یا کیفیت بیشتر.


برای درک تفاوت این دو، یک وکیل و منشی او را در نظر بگیرید. وکیل در ارائه خدمات حقوقی بهتر از منشی است و معمولا در کنار آن تایپیست و سازمان‌دهنده سریعتری نیز می‌باشد. در این صورت وکیل هم در ارائه خدمات حقوقی و هم در کار منشیگری از مزیت مطلق برخوردار است.


حال فرض کنید وکیل 175 دلار در ساعت در خدمات حقوقی و 25 دلار در ساعت در وظایف منشیگری می تواند درآمد داشته باشد. از سوی دیگر منشی می تواند 0 دلار در خدمات حقوقی و 20 دلار در وظایف منشیگری در یک ساعت درآمد کسب کند. در اینجا، نقش هزینه فرصت بسیار اهمیت پیدا می کند.


برای کسب درآمد 25 دلاری از کار منشیگری، وکیل باید 175 دلار از درآمد خود را با انجام ندادن وکالت از دست بدهد. از این رو هزینه فرصت کار منشیگری برای وکیل بالاست و عاقلانه این است که او به این صورت عمل کند که خودش وظیفه ارائه خدمات حقوقی را برعهده بگیرد و یک منشی برای تایپ و سازماندهی بهتر استخدام کند زیرا هزینه فرصت منشی برای انجام این کار کم است و مزیت نسبی آنها در اینجاست.


 مزیت نسبی یک بینش کلیدی است ممکن است هر کشوری در تولید چند مورد مزیت مطلق داشته باشد، اما در موارد بسیار کمتر و احتمالاً فقط یک یا دو چیز مزیت نسبی دارد. همین باعث می شود تا تجارت همچنان ادامه داشته باشد.

آشنایی بر برخی از نهادهای اقتصادی جهانی

بانک جهانی

گروه بانک جهانی یکی از بزرگ‌ترین منابع مالی و علمی در جهان برای کشورهای در حال توسعه است. پنج موسسه آن که شامل بانک بین‌المللی بازسازی و توسعه (IBRD)، انجمن توسعه بین‌المللی (IDA)، شرکت مالی بین‌المللی (IFC)، آژانس ضمانت سرمایه‌گذاری چندجانبه (MIGA)، مرکز بین‌المللی حل و فصل اختلافات سرمایه‌گذاری (ICSID) هستند، به کاهش فقر، افزایش رفاه مشترک و ترویج توسعه پایدار می‌پردازند. مأموریت آن پایان دادن به فقر شدید و افزایش رفاه و چشم‌انداز آن ایجاد جهانی عاری از فقر در یک سیاره قابل زندگی است. این گروه با 189 کشور عضو، از بیش از 170 کشور کارکنان و در بیش از 130 مکان دفتر دارد.

گروه بانک جهانی در زمینه توسعه کار می‌کند. طیف وسیعی از محصولات مالی و کمک‌های فنی را ارائه می‌کند و به کشورها کمک می‌کند دانش و راه‌حل‌های نوآورانه را برای چالش‌هایی که با آن روبرو هستند به اشتراک بگذارند و به کار ببرند.

سازمان تجارت جهانی

سازمان تجارت جهانی (WTO) تنها سازمان بین‌المللی جهانی است که با قوانین تجارت بین کشورها سروکار دارد. هسته اصلی آن توافقنامه‌های سازمان است که توسط اکثر کشورهای تجاری جهان امضا شده و در مجلس‌ها و پارلمان‌های آن‌ها به تصویب رسیده است. هدف آن، این است که تجارت تا حد امکان روان، قابل پیش‌بینی و آزاد شود.

ادامه مطلب: آشنایی بر برخی از نهادهای اقتصادی جهانی

فراخوان طرح درس نویسی

گروه اقتصاد استان قم در راستای برنامه عملیاتی ،جشنواره طرح درس بر مبنای برنامه درسی ملی درس دوازدهم  کتاب اقتصاد با استفاده از فناوری های آموزشی طبق شیوه نامه دبیرخانه - برگزار می کند. علاقمندان به شرکت در این فراخوان آثار خود را تا 30 دی ماه به  کارشناس مسئول گروه ها ارسال نمایند.

معرفی چند کتاب

در زمینه اقتصاد و هوش مصنوعی (AI)، کتاب‌های متعددی وجود دارد که به تحلیل تأثیرات هوش مصنوعی بر اقتصاد، تغییرات بازار کار، و چالش‌های اقتصادی ناشی از استفاده از فناوری‌های نوین می‌پردازند. در ادامه، چند کتاب معروف و معتبر در این زمینه معرفی می‌شود:

1. “AI Superpowers: China, Silicon Valley, and the New World Order” by Kai-Fu Lee

این کتاب به بررسی رقابت بین ایالات متحده و چین در زمینه توسعه هوش مصنوعی می‌پردازد و تأثیرات آن بر بازارها، صنعت و اقتصاد جهانی را تحلیل می‌کند.

2. “The Future of Work: Robots, AI, and Automation” by Darrell M. West

این کتاب به بررسی اینکه چگونه هوش مصنوعی و اتوماسیون می‌تواند بر مشاغل و آینده اقتصاد تأثیر بگذارد، می‌پردازد و راهکارهایی برای سیاست‌گذاران ارائه می‌دهد.

3. “Prediction Machines: The Simple Economics of Artificial Intelligence” by Ajay Agrawal, Joshua Gans, and Avi Goldfarb

این کتاب به تحلیل اقتصادی هوش مصنوعی پرداخته و چگونگی تأثیر آن بر تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و تجاری را بررسی می‌کند. این کتاب می‌تواند برای کسب و کارها به‌خصوص در زمینه استراتژی قابل توجه باشد.

4. “Artificial Intelligence and Economic Theory” by Brian G. Kline and Davina Jacobs

این کتاب در مورد ارتباط بین نظریه‌های اقتصادی و توسعه هوش مصنوعی بحث می‌کند و می‌تواند برای دانشجویان و پژوهشگران در این زمینه مفید باشد.

5. “The Inevitable: Understanding the 12 Technological Forces That Will Shape Our Future” by Kevin Kelly

در این کتاب، نویسنده به بررسی تکنولوژی‌های آینده، از جمله هوش مصنوعی، و تأثیرات آن‌ها بر اقتصاد و زندگی روزمره می‌پردازد.

6. “Human Compatible: Artificial Intelligence and the Problem of Control” by Stuart Russell

این کتاب به چالش‌های مرتبط با کنترل هوش مصنوعی و تأثیرات آن بر جامعه و اقتصاد می‌پردازد.

7. “Rise of the Robots: Technology and the Threat of a Jobless Economy” by Martin Ford این کتاب به تأثیر اتوماسیون و هوش مصنوعی بر بازار کار و ایجاد شغل‌های جدید و از دست رفته می‌پردازد و می‌تواند درک بهتری از چگونگی تغییرات اقتصادی بدهد.

 

8. “AI and the Future of Work” by Ashish Kumar

این کتاب به بررسی اینکه چگونه هوش مصنوعی می‌تواند بر کار و مشاغل تأثیر بگذارد، می‌پردازد و شامل پیشنهادات برای سازگاری با این تغییرات است. 

 

تهیه و تدوین: جناب آقای توحید پاشازاده 

هوش مصنوعی و کاربرد آن در اقتصاد

کارگاه هوش مصنوعی و اقتصاد 21 آذرماه 1403         توحید پاشازاده     آموزش و پرورش استان قم
مقدمه
هوش مصنوعی (AI) به عنوان یک حوزه بینرشتهای، تأثیرات عمیق و گستردهای بر روی اقتصاد مدرن دارد. با پیشرفتهای اخیر در
یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی و تحلیل دادههای کلان، این فناوریها به ابزارهای کلیدی برای تحلیل و پیشبینی رفتارهای
اقتصادی تبدیل شدهاند. در این متن، به بررسی اصطلاحات کلیدی در هوش مصنوعی و اقتصاد و کاربردهای آنها خواهیم پرداخت

اصطلاحات کلیدی در هوش مصنوعی
یادگیری ماشین (Machine Learning):
یادگیری ماشین به الگوریتم هایی اطلاق میشود که به سیستمها این امکان را می دهند تا از داده ها یاد بگیرند و پیش بینی هایی انجام دهند.
این تکنیک شامل زیرمجموعه هایی مانند یادگیری نظارت شده، یادگیری بدون نظارت و یادگیری تقویتی است. در زمینه اقتصاد، یادگیری
ماشین برای تحلیل داده های مالی، شناسایی الگوهای مصرف و پیشبینی نوسانات بازار استفاده میشود .
شبکه های عصبی (Neural Networks):
شبکه های عصبی مدلهایی هستند که از ساختار مغز انسان الهام گرفته اند و قادر به شناسایی الگوها در داده های پیچیده هستند. این شبکه ها معمولاً شامل لایه های ورودی، پنهان و خروجی هستند. در اقتصاد، شبکه های عصبی برای تحلیل داده های اقتصادی، پیشبینی قیمتها و شناسایی ریسکهای مالی به کار میروند .
پردازش زبان طبیعی (Natural Language Processing):
پردازش زبان طبیعی به تکنیک هایی اشاره دارد که به کامپیوترها اجازه میدهد تا زبان انسانی را درک کنند و با آن تعامل داشته باشند.
این فناوری میتواند برای تحلیل احساسات مشتریان، استخراج اطلاعات از متون اقتصادی و پیشبینی رفتار مصرفکنندگان استفاده شود .
تحلیل داده های کلان (Big Data Analytics):
تحلیل داده های کلان شامل پردازش و تحلیل مجموعه های بزرگ و پیچیده ای از داده ها است که با استفاده از الگوریتم های هوش مصنوعی انجام میشود. این فرآیند به سازمانها کمک میکند تا الگوها و روندهای جدید را شناسایی کنند و تصمیمات استراتژیک تری اتخاذ کنند .
کاربردهای هوش مصنوعی در اقتصاد
تحلیل پیشرفته بازار :
هوش مصنوعی میتواند برای تحلیل رفتار بازارها از طریق پردازش داده های تاریخی و جاری استفاده شود. الگوریتم های یادگیری ماشین قادرند الگوهای پیچیدهای را شناسایی کنند که ممکن است توسط تحلیلگران انسانی نادیده گرفته شوند .
مدیریت ریسک: در حوزه مالی، هوش مصنوعی به شناسایی ریسک های سرمایه گذاری کمک میکند. این سیستمها میتوانند با تجزیه و تحلیل داده ها، پیشبینی نوسانات بازار و شناسایی فرصتهای سرمایه گذاری مناسب، تصمیمات بهتری را برای سرمایه گذاران فراهم کنند.
خودکارسازی فرآیندها:
بسیاری از فرآیندهای اقتصادی مانند پردازش معاملات مالی، مدیریت زنجیره تأمین و خدمات مشتریان میتوانند با استفاده از هوش مصنوعی خودکار شوند. این خودکارسازی نه تنها هزینه ها را کاهش میدهد بلکه سرعت پاسخگویی به مشتریان را نیز افزایش میدهد.
پیشبینی بحرانهای اقتصادی:
هوش مصنوعی قادر است نشانه های اولیه بحرانهای اقتصادی را شناسایی کند. با تجزیه و تحلیل داده های کلان اقتصادی، این سیستمها میتوانند هشدارهایی درباره احتمال وقوع رکود یا بحران مالی ارائه دهند.
چالشها و فرصتها
چالشها
مسائل حریم خصوصی: جمع آوری داده های بزرگ ممکن است منجر به نقض حریم خصوصی افراد شود. نیاز به ایجاد چارچوبهای قانونی مناسب برای حفاظت از اطلاعات شخصی وجود دارد.
دقت مدلها: مدلهای هوش مصنوعی ممکن است تحت تأثیر داد ه های نادرست یا ناقص قرار بگیرند که منجر به تصمیمات نادرست شود.
مسائل اخلاقی: استفاده از هوش مصنوعی در تصمیم گیریهای اقتصادی ممکن است منجر به تبعیض یا نابرابری شود. بنابراین، نیاز به نظارت اخلاقی بر روی الگوریتمها احساس میشود.
فرصتها
افزایش بهره وری: استفاده از هوش مصنوعی میتواند منجر به افزایش کارایی فرآیندها شود و هزینه ها را کاهش دهد.
نوآوری در خدمات مالی: ظهور فناوریهایی مانند بلاکچین و ارزهای دیجیتال همراه با هوش مصنوعی میتواند منجر به توسعه خدمات مالی نوآورانه شود.
تعامل هوش مصنوعی و اقتصاد نشان دهنده یک تحول عمیق در نحوه عملکرد بازارها و تصمیم گیریهای اقتصادی است. با توجه به پیشرفت تکنولوژی، انتظار میرود که نقش هوش مصنوعی در اقتصاد روزبه روز بیشتر شود و تغییرات بنیادینی را در نظریه ها و شیوه های اقتصادی ایجاد کند. آشنایی با این مفاهیم نه تنها برای محققان بلکه برای تصمیم گیرندگان اقتصادی نیز ضروری است تا بتوانند از
فرصتهایی که این فناوری ارائه میدهد بهره برداری کنند.

اولین کارگاه آموزشی دزس اقتصاد

اولین کارگاه آموزشی -علمی درس اقتصاد در تاریخ 1403/9/21 ساعت 18/30 روز چهارشنبه در تالار فرهنگیان ،خیابان ساحلی بعد از فرمانداری سالن شماره 2 برگزار می شود .

موضوع : کاربرد هوش مصنوعی در اقتصاد