🔶🔶🔶اطلاعات تکمیلی ( جامعه شناسی+ تاریخ) 🔺امپراتوری یونان⬅️⬅️امپراتوری روم⬅️ ⬅️تقسیم شدن به دو امپراتوری روم شرقی و روم غربی 🔺امپراتوری روم غربی در قرن پنجم میلادی توسط هجوم اقوام بربر فروپاشید. 🔺امپراتوری روم شرقی تا سال ۱۴۵۳ میلادی( پایتخت= قسطنطنیه) باقی ماند و توسط سلطان محمد عثمانی از بین رفت و نام قسطنطنیه به اسلامبول تغییر کرد. 🔺با فروپاشی امپراتوری روم غربی، قرون وسطی آغاز شد. 🔺 طی قرون وسطی، امپراتوری دیگری در اروپا شکل نگرفت، بلکه اروپا به صورت فئودالی اداره می شد. 🔺اروپا به سرزمینی تبدیل شد که تعداد زیادی فئودال در آن مالک زمین بودند. اما دارای پادشاهان نیز بودند. 🔺پادشاهان با تعین مستقیم پاپ و کلیسا انتخاب می شدند. 🔺قدرت پادشاهان به قلمرو فئودال های خودشان محدود بود و قادر نبودند نیروی نظامی وسیع جمع کنند و سایر قلمروهای فئودالی را تصرف کنند. 🔺هر قلمرو فئودالی به عنوان اسقف نشین از قلمرو دیگر جدا می شد. یعنی دارای مقام « اسقف»جداگانه بود و کاملا تحت حاکمیت کلیسا بودند. 🔺در جامعه فئودالی، مردم به صورت رعیت وابسته به زمین بودند. یعنی بر روی زمین یک ارباب کار می کردند و سکونت داشتند. 🔺در این بین، افرادی که نتوانسته بودند رعیت ارباب شوند و حتی عنوان نجیب زاده نداشتند، ناچار بودند در شهرها به بازرگانی و صنعت گری بپردازند.
نکات تکمیلی درس ششم جامعه دهم
سلام و احترام خدمت کليه همکاران از آنجا که در درس،ششم جامعه شناسي 1 تحت عنوان پيامدهاي جهان اجتماعي بخش فرصت ها و محدوديتهاي جهان متجددص 43-44-45 بگونه اي کلي و مبهم بيان شده فلذا لازم ديدم که در اين خصوص " توضيح طبقه بندي شده اي " خدمت بزرگواران مطرح شود. ماکس وبردر مورد ويژگي هاي مثبت(فرصت ها) و ويژگي هاي منفي(محدوديت ها ) نکاتي را مطرح کرده است که عبارتند از: 1) رويکرد دنيوي و اين جهاني: جهان متجدد/غرب با هدف تسلط انسان بر عالم و رفاه حال و آسايش وي ،زندگي دنيوي را به خدمت گرفت 2)گسترش عقلانيت ابزاري: مراد از عقلانيت ابزاري رشد و توسعه علوم تجربي با هدف تسلط بر طبيعت و جامعه مي باشد. 3) قفس آهنين: بزعم وبر،رواج کنش هاي حسابگرانه دنيوي،موجب غفلت انسان از کنش هاي عاطفي و اخلاقي شده، و انسان را در دام قفسي آهنين محبوس ميسازد که به گفته وبر انسان جهان متجدد را ياراي رهايي از آن نيست، 4) افسون زدايي: منظور معنازدايي و تقدس زدايي از جهان است که عناصر معنوي و مقدس در آن طرد ميشوند.در واقع افسون زدايي بوجود آمدن خلا روحي يا همان بحران معناست که به هر قبمتي ميخواهند به اهداف خود برسند و هدف از نظر آنان محو ميشود. 5) زوال عقلانيت ذاتي: مراد از عقلانيت ذاتي،نوعي از عقلانيت است که در مورد ارزشها،آرمانها و اهداف زندگي به تامل بپردازد،در جهان متجدد با تکيه بر علوم تجربي و ناديده انگاشتن روشهاي فراتجربي عقلانيت مورد نظر در معرض نابودي و زوال است 6) غلبه کنش هاي عقلاني معطوف به هدف: منظور از عقلانيت عقلانيت ابزاري است که پيشتر در بند 2 اشاره شد و هدف نيز امور قابل دسترس(اهداف دنيوي) است که نيل به اهداف در گرو استفاده از علوم تجربي است