چالش های جدید فرهنگ غرب مرتبط بادرس نهم جامعه 2

✅برخی از #چالش_های_جدید_فرهنگ_غرب عبارتند از:

🔷اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی 
🔺اقتصادی: چالش فقر و غنا 
🔺سیاسی: چالش بلوک شرق و غرب
🔺اجتماعی: کاهش موالید در غرب
🔺فرهنگی: تعارض هویت های ملی و قومی ( کشورهای مهاجر پذیر)
🔷منطقه ای و فرامنطقه ای 
🔺منطقه ای: جنگ های سی ساله بین کاتولیک ها و پروتستان ها- جدایی طلبی ها در اروپا مانند کاتالان از اسپانیا
🔺فرامنطقه ای: چالش بلوک شرق و غرب
🔷مقطعی و مستمر 
🔺مقطعی:  وقوع جنگ جهانی، رکود اقتصادی 
🔺مستمر: چالش فقر و غنا، چالش مرکز- پیرامون 
🔷خرد و کلان 
🔺خرد: چالش خرده فرهنگ ها نظیر همجنس خواهان- چالش تغییر نگرش خانواده ها به فرزندآوری
🔺کلان:  چالش بلوک شرق و غرب- چالش فقر و غنا
🔷درون فرهنگی و بین فرهنگی 
🔺درون فرهنگی: چالش بلوک شرق و غرب 
🔺بین فرهنگی: چالش فرهنگ اسلام و غرب 
🔷ذاتی و عارضی 
🔺ذاتی:  چالش فقر و غنا 
🔺عارضی: رکود اقتصادی ناشی از عوامل خارجی ( مانند قیمت نفت)
🔷معرفتی و علمی : تردید در روشنگری ( پست مدرن)
🔷معنوی و دینی: جنبش های نوظهور دینی و عرفان های جدید و.... 


🔶نکته
این چالش ها چندین صورت دارند. مثلا برای چالش فقر و غنا :
اقتصادی- فرامنطقه ای- مستمر -کلان- ذاتی- درون فرهنگی

مارکسیسم

🔶🔶🔶 #مارکسیسم

🔺سوسیالیسم و کمونیسم هر دو اندیشه های سیاسی هستند که با دستورالعمل های اقتصادی و اجتماعی همراه اند. ریشه پیدایش آن ها از لحاظ تاریخی طولانی است و نظریه پردازان متعدد دارند. اما مهم ترین فرد که حرکت تازه ای در این زمینه ایجاد کرد، کارل مارکس بود.( سال ۱۸۴۷ انتشار مانیفست کمونیست). 
🔺طبق نظر مارکس مراحل تاریخ عبارتند از:
کمون اولیه- برده داری- فئودالیسم- سرمایه داری- سوسیالیسم- کمون ثانویه
🔺در نتیجه مطابق نظر مارکس، کمونیسم مرحله پیشرفته تر سوسیالیسم و همان جامعه  بدون طبقه است.
🔺از نظر مارکس، تاریخ همه جوامع تاکنون تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است. در دوره سرمایه داری این مبارزه بین طبقه پرولتاریا( کارگر ) و بورژوازی است.
🔺در نهایت پرولتاریا با انقلاب، دوره سرمایه داری را به پایان خواهد رساند.
 🔺 او در مقابل سایر تفکرات کمونیستی، دیدگاه خود را علمی می دانست که بر مبنای آزادی طبقه کارگر ترسیم شده است.
🔺مارکس در آثار خود به تحلیل جنبه های متعدد سرمایه داری پرداخت و اثبات کرد چرا این نظام، استثمارگرانه است و سود کارفرمایان با بهره کشی کامل کارگران به دست می آید.
🔺انتشار دیدگاه مارکس باعث شد احزاب سوسیالیست اروپایی در اواخر قرن ۱۹ فعال شوند. اما اکثریت آن ها نهایتا به جای مبارزه با سرمایه داری به « اصلاح گری» روی آوردند.
🔺 یکی از استثناها شاخه ای از حزب کارگر سوسیال دموکرات روسیه بود که بلشویک نام داشت و انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ را پایه گذاشت( لنین و‌..).
🔺احزاب سوسیالیستی و کمونیستی بسیار متعدد هستند و تفاوت هایی با هم دارند لذا نمی توان از یک جریان واحد نام برد.

نکات تکمیلی درس ششم جامعه2

🔶🔶🔶اطلاعات تکمیلی ( جامعه شناسی+ تاریخ) 🔺امپراتوری یونان⬅️⬅️امپراتوری روم⬅️ ⬅️تقسیم شدن به دو امپراتوری روم شرقی و روم غربی 🔺امپراتوری روم غربی در قرن پنجم میلادی توسط هجوم اقوام بربر فروپاشید. 🔺امپراتوری روم شرقی تا سال ۱۴۵۳ میلادی( پایتخت= قسطنطنیه) باقی ماند و توسط سلطان محمد عثمانی از بین رفت و نام قسطنطنیه به اسلامبول تغییر کرد. 🔺با فروپاشی امپراتوری روم غربی، قرون وسطی آغاز شد. 🔺 طی قرون وسطی، امپراتوری دیگری در اروپا شکل نگرفت، بلکه اروپا به صورت فئودالی اداره می شد. 🔺اروپا به سرزمینی تبدیل شد که تعداد زیادی فئودال در آن مالک زمین بودند. اما دارای پادشاهان نیز بودند. 🔺پادشاهان با تعین مستقیم پاپ و کلیسا انتخاب می شدند. 🔺قدرت پادشاهان به قلمرو فئودال های خودشان محدود بود و قادر نبودند نیروی نظامی وسیع جمع کنند و سایر قلمروهای فئودالی را تصرف کنند. 🔺هر قلمرو فئودالی به عنوان اسقف نشین از قلمرو دیگر جدا می شد. یعنی دارای مقام « اسقف»جداگانه بود و کاملا تحت حاکمیت کلیسا بودند. 🔺در جامعه فئودالی، مردم به صورت رعیت وابسته به زمین بودند. یعنی بر روی زمین یک ارباب کار می کردند و سکونت داشتند. 🔺در این بین، افرادی که نتوانسته بودند رعیت ارباب شوند و حتی عنوان نجیب زاده نداشتند، ناچار بودند در شهرها به بازرگانی و صنعت گری بپردازند.