تاریخ نگاری در عصر مغول

تاریخ‌نگاری در عصر مغول:

حمله‌ی مغول به ایران، فجایع زیادی را به دنبال داشت و خرابی‌های بسیار به بار آورد. اما این حملات و حکومت برآمده از آن یعنی ایلخانان، از برخی جهات مانند رواج موسیقی، نقاشی و تاریخ‌نگاری تاثیرات مثبتی بر جای نهاد. با حمله‌ی مغولان و فروپاشی خلافت عباسی، با زوال عربی‌نویسی روبرو می‌شویم؛ روندی که از سال‌ها پیش آغاز شده بود و با حمله‌ی مغولان تثبیت شد. در روند تکوین تاریخ‌نگاری ایرانی به زبان فارسی، دوره‌ی مغولان اهمیت ویژه‌ای دارد. از این زمان به بعد زبان تاریخ‌های نوشته‌شده به‌کلی فارسی می‌شود.

برخی از مورخان عصر مغول مبانی فکری و فلسفی تاریخ‌نگاری دوره‌ی پیش از خود مانند تبیین تحولات تاریخی بر مبنای تقدیرگرایی و مشیت الهی و جبرگرایی را محفوظ داشتند و تداوم بخشیدند و حتی می‌توان گفت تاکید بیش‌تری بر آن‌ها کردند؛ چنان که به مورخان سده‌های نخستین هجری نزدیک‌تر شدند و در نتیجه از مورخان سده‌های چهارم و پنجم فاصله گرفتند. در قالب و سبک تاریخ‌نگاری تحولی به وجود نیامد و در همان اشکال پیشین یعنی عمومی، سلسله‌ای و محلی تداوم یافت. زبان فارسی به دنبال فروپاشی خلافت عباسی، زبان اصلی تاریخ‌نگاری شد؛ هرچند به دلیل تسلط مغولان، واژه‌های مغولی و ترکی در تاریخ‌نگاری این دوره رواج یافت. از سوی دیگر، مورخان، آگاهی قومی‌ و سرزمین و هویت تاریخی ایرانی را به درجاتی منعکس کردند و به دوره‌ی بعد از خود رساندند

مورخان این دوره، وقایع و حوادث عصر مغول را با شیوه‌ای خاص بیان کرده‌اند. آنان از یک سو تحت تاثیر وجدان مذهبی و از دیگر سو تحت تاثیر شرایط سیاسی قرار داشته‌اند و ملزم به برقراری تناسبی میان تاثیرات شرایط یادشده، برای جلوگیری از عواقب سوء آن شرایط بودند؛ در نتیجه در اغلب موارد به واقعه‌نگاری اکتفا کرده و از قضاوت درباره‌ی حوادث چشم پوشیده‌اند. به طور کل می‌توان مشخصات این تواریخ را در موارد زیر خلاصه کرد:

رعایت احترام چنگیزخان و یادکردن نام ایلخانان با لحن مساعد؛ تلقی واقعه‌ی حمله‌ی مغول مانند امری مقدّر؛ تصریح به قتل و غارت‌های مغولان؛ لحن بی‌اعتنا و ابراز تاسف‌نکردن در ذکر فتح بغداد و انقراض خلافت عباسی؛ اظهار خوشنودی در مورد وقایعی از قبیل دفع شرّ کوچلک خان به فرمان چنگیز و قلع و قمع اسماعیلیه به دست هلاکو؛ شرح مصائب مسلمین در زمان سلطنت بعضی ایلخانان از قبیل ارغون و اباقا؛ احترام خاص به ایلخانان مسلمان و تایید اخلاص و ایمان آنان و لحن موافق و حمایت‌آمیز نسبت به ایلخانان در شرح روابط‌شان با دولت ممالیک. از سوی دیگر شیوه نگارش ساده ی اعصار پیشین آرام آرام جای خود را به نثر مصنوع و پیچیده داد و بعضی از تواریخ این دوره چون کتاب تاریخ وصاف با نثری به شدت متکلف و ملال آورنوشته شد. با این وصف این کتاب به لحاظ در بر داشتن مطالب بکری در مورد عصر مغول از منابع مهم ایم دوره محسوب می شود.

تواریخ این دوره را بر اساس محتوا و قالب اثر می توان به چند گروه  تقسیم کرد:

1- تواریخ عمومی مانند تاریخ گزیده حمدالله مستوفی  و کامل ابن اثیر.

2- تواریخ سلسله ای مانند  تاریخ جهانگشای، تألیف عطاملک جوینی و جامع التواریخ تألیف خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی می باشد.

با استفاده از سایت ایرانشهر