zahak

داستان ضحاک و شناخت اساطیر


اسطوره بخش اعظم ادب جهان را در بر دارد و در تقسیم بندی ادبی حماسه خوانده می شود . اسطوره از ستیز ناسازها در برابر هم به وجود می آید . برای شناخت حماسه آشنایی با اسطوره ها لازم است و باید چگونگی آفرینش و شکل گیری آن ها را دریافت.

بازخوانی داستان ضحاک و شناخت اساطیرخلاصه داستان

مرداس شاهی خداشناس و حاکم سرزمین نیزه گزار است . او پسری به نام ضحاک دارد که صاحب هزار اسب است . دیو دل ضحاک را تباه می کند و او را تشویق و ترغیب به کشتن پدر می سازد و بدین سان ضحاک با کشتن پدر جانشین وی می شود . بعد از رسیدن به قدرت دیو فریبی دیگر می سازد و به شکل آشپز بر وی ظاهر می شود و برای او از گوشت ، تخم مرغ و مرغ غذا می سازد . ضحاک دل به مهر وی می سپارد و برآن می شود که به خاطر کار او به وی پاداشی دهد. دیو تنها می خواهد که بر دو شانه ی وی بوسه زند . از بوسه ی دیو بر دو شانه ی ضحاک دو مار شگفت می روید و آرام را از وی می رباید . دیو با این ترفند می خواهد که جهان را از مردمان خالی سازد ، به همین دلیل پادشاه نگون بخت را راهنمایی می کند که از مغز جوانان ماران را خورش دهد تا مگر با این پرورش از بین بروند.

در همین زمان مردم ایران دل از مهر جمشید گسسته اند و به سوی او می شتابند و او را شاه ایران می خوانند.پادشاه مار بر دوش به ایران می آید تاج بر سر می نهد و جمشید را پس از صد سال آوارگی از پا در می آورد و دختران وی ارنواز و شهرناز را به زنی می گیرد . ضحاک هزار سال به بیداد و تباهی فرمان می راند و هر شب از مغز جان دو جوان خورش برای دو مار می سازد . سرانجام دو نژآده ی ایرانی به نام ارمایل و گرمایل به فکر تدبیر و چاره جویی می پردازند و به نام آشپز و خوالیگر نزد شاه می روند و زمین خدمت می بوسند . آنان هر بار گوسفندی را به جای یکی از جوانان می کشتند و بدین سان هر ماه سی جوان را از مرگ نجات می دادند و آن ها را به کوه می فرستادند و به دامداری می پرداختند . کردان از نژآد این جوانانند.

شبی ضحاک در خواب می بیند که جوانی گرزه گاوسار در دست دمان به پیش وی می رود و پالهنگ بر گردن وی می نهد . یکی از خوابگزارن خواب ضحاک را این گونه تعبیر می کند که آفریدون از مادر خواهد زاد و باگرزه ی گاو چهرش بر فرق وی خواهد کوفت. در همین ایام فریدون و گاو پرمایه پا به عرصه هستی می نهند . آبتین پدر فریدون که از موبدان است به دستور ضحاک کشته می شود و فرانک مادر فریدون از بیم گزند ضحاک ، فرزند را به مرغزاری می برد و او را به نگهبان مرغزار می سپارد . نگهبان سه سال فریدون را با شیر گاو پرمایه می پرورد . فرانک که هم چنان از ضحاک بیمناک و هراسان است فرزند را به البرز کوه می برد و به مردی دینی می سپارد . فریدون تا شانزده سالگی در کوه البرز می ماند .فریدون از مادر درباره نژاد و تبار خویش می پرسد و مادر داستان را از آغاز برای فرزند بازگو می کند . دل فریدون از گفته های مادر به درد می آید و برآن می شود که به ایوان ضحاک حمله کند. در همین ایام که ضحاک در اندیشه ی یافتن فریدون است مردی به نام کاوه آهنگر نزد وی می آید و از ظلم و بیداد او داد سخن سر می دهد.کاوه مردم را به یاری فریدون و جنگ با ضحاک فرا می خواند.فریدون با گرز گاو رنگ به همراه سپاهی به کاخ ضحاک حمله می کند . در آن زمان که ضحاک برای یافتن فریدون از کاخ خارج شده فریدون به ایوان وی حمله می کند و ارنواز و شهر ناز را از مشکوی ضحاک بیرون می آورد و از آن ها می خواهد که به آیین سرشان را بشویند و از آلودگی رهایی یابند. وزیر ضحاک کندرو به او خبر می دهد که فریدون به کاخ حمله کرده و شهرناز و ارنواز را به همسری گرفته است . ضحاک دمان به سوی ایوان خویش می آید و به نبرد با فریدون

می پردازد. فریدون تصمصیم می گیرد که ضحاک را از پای در آورد اما سروش به نزد وی می آید و او را از کشتن برحذر می دارد .در نهایت ضحاک را به کوه دماوند می برد و در آن جا با میخ هایی گران سنگ فرو می بندد.

نمادها و بنیادهای داستان

1 –  ضحاک : این نام تازی شده ی دهاک پهلوی است . اژی دهاک که پاره ی اول این نام به معنای مار است . در اوستا گاه تنها اژی آورده است . و آن دیوی است که اهریمن برای تباهی جهان راستی و نابودی مردمان آفریده شده است . در نماد اسطوره شناسی ایران نماد مار است و آن نشان اهریمن است . اهریمن زمانی که می خواهد به تباهی و زیانکاری بپردازد در پیکر و چهره ی مار به نمود می آید . در شاهنامه ضحاک را با اهریمن پیوندی تگاتنگ و ناگسستنی است.

فریدون نقطه مقابل ضحاک است از دید نماد شناسی نماد ناساز و مقابل وی است از رویارویی این دو هماورد و ناساز حماسه شکل می گیرد . چرا که حماسه جز ستیز ناسازها نیست .

2 – فریدون : در اوستا ثراتئون و در پهلوی فریتون است . نام پدرش آبتین و نام مادر وی فرانک است . آبتین از دیدندانان و موبدان هوم است . این موبدان کسانی بوده اند که گیاه اسرار آمیز هوم را می یافته و آن را در هاون می کوبیدند و شیرابه آیینی فراهم می کردند . فریدون نقطه مقابل ضحاک است از دید نماد شناسی نماد ناساز و مقابل وی است از رویارویی این دو هماورد و ناساز حماسه شکل می گیرد . چرا که حماسه جز ستیز ناسازها نیست . فریدون پهلوانی خجسته است و دارای خورنه ( فر ) و پیام آور شادی و بهره مند از نیروهای پاک و ایزدی است . فریدون را می توان پادشاه و پهلوان مهری نام نهاد . جشن مهرگان را فریدون بنیاد نهاد و در مهرماه کلاه کیانی بر سر نهاد.

3 – کندرو : کارگزار و وزیر ضحاک است . در داستان ضحاک چهره یی کم فروغ و از رده پایین دارد . فردوسی کندرو را این چنین معرفی می کند : کسی که همراه بیداد ضحاک است و به آهنگ آن هرگز از بیداد جدایی نگیرد به کندی در پیش آن گام می زند . از کارهای پهلوانانه ی گرشاسب کشتن کندرو است که به دیو زرین پاشنه مشهور است.

4 – گاو پرمایه:گاوی نمادین و شگفت است. همزمان با تولد فریدون زاده می شود. فریدون با شیر این گاو پرورش می یابد . از دید اسطوره شناسی فریدون اهورایی که برای مقابله با اهریمن به دنیا می آید دارای دایه یی نمادین و افسانه یی چون گاو پرمایه است . در فرهنگ ایرانی همانند دیگر فرهنگ های آریایی گاو دامی آیینی و سپند است.

گاو در باور ایرانی نماد آفرینش و حیات خاکی ، آبی و آفرینش فرودین است . نمونه راز وارانه ی زمین. به همین دلیل است که در باور های کهن زمین را نهاده بر شاخ گاو می دانستند.

5 – آهن همواره نشانه ی چیرگی و جنگاوری بوده است . هوشنگ پس از آن که آتش را از دل سنگ خارا به در آورد آهن آبگون را سرمایه ساخت . این دو یعنی آتش و آهن با هم در پیوند هستند . در داستان ضحاک گاو و آهن دو نماد آمیخته با هم هستند . فریدون از آهنگران می خواهد تا گرزی گاو سار از آهن برای او بسازند.

6 – البرز کوه : این کوه در بیشتر داستان های شاهنامه وجود دارد . فرانک فرزند را از بیم ضحاک به البرز کوه می برد . تهمورث دیو بند بر نشسته بر اهریمن به البرز کوه رفت ، سیمرغ زال را در البرز کوه پرورش داد فریدون در البرز کوه بالید . البرز برترین و نخستین کوهی است که از زمین رسته است.

7 -  دشت سواران نیزه گزار : سرزمینی است که ضحاک از آن بر می خیزد . گویند شامل عربستان کنونی است . این سرزمین در ذهن ایرانیان یاد و خاطره یی تلخ و وهمناک دارد . این امر شاید ناشی از پیکارهای خونینی با اقوام سامی نژاد چون آشوریان و بابلیان می باشد که در ذهنیت ایرانیان مانده است.

8 – گوشتخواری : یکی از نمادهای اهریمنی ضحاک گوشتخواری وی است . اهریمن به قصد تباهی وی و تسلط بر او و ایجاد روحیه دد منشی و درنده خویی او را به گوشتخواری خو می دهد و بدین سان بر وی چیره می شود . گوشتخواری در باور کهن خویی اهریمنی است.

9 – پیشگویی و کشتن نوزادان : ضحاک پس از نهصد و اندی از حکومت خویش درخواب می بیند که فریدون با گرزه گاوسار در میانه دو جنگجوی دلیر و دمان به پیش می آید و پالهنگ به گردن وی می نهد . خوابگزاری به نام زیرک به او می گوید که فرجام وی به دست فریدون است . ضحاک به کشتن نوزادان می پردازد تا به خیال خود فریدون را بکشد . شبیه این داستان را در داستان نمرود و ابراهیم ، فرعون و موسی ، هرود و حضرت عیسی می بینیم              .

اکرم نعمت اللهی

بخش ادبیات تبیان