اوّلِ دفتر به نامِ ایزدِ دانا صانعِ پروردگارِ حیِّ توانا
یکم اردیبهشت ماه جلالی روز بزگداشت سعدی شیرازی، فرمانروای ملک سخن، گرامی باد!
سلسلۀ موی دوست حلقه دام بلاست هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست حیف نباشد که دوست دوستتر از جان ماست
دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان گونۀ زردش دلیل ناله زارش گواست
مایۀ پرهیزگار قوت صبر است و عقل عقل گرفتار عشق، صبر زبون هواست
دلشدۀ پایبند گردن جان در کمند زهرۀ گفتار نه کاین چه سبب وان چراست
مالک ملک وجود حاکم رد و قبول هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست
تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست
گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست
هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب عهد فرامش کند مدعی بیوفاست
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست
با ارادت
مینا اکبری فراهانی