آشنایی با برخی از تعاریف اقتصادی
ارزش پول
ارزش زمانی پول در علم اقتصاد، وجود نقدی است که در آینده به طور یکجا، یا به مرور، دریافت (یا پرداخت) خواهد شد. پول، هرچه زودتر دریافت شود، دارای ارزش بیشتری است. این اصل اساسی در امور مالی، نشان دهنده آن است، که از محل دریافت پول، میتوان بهره کسب کرد.
آشنایی با برخی از تعاریف اقتصادی
ارزش پول
ارزش زمانی پول در علم اقتصاد، وجود نقدی است که در آینده به طور یکجا، یا به مرور، دریافت (یا پرداخت) خواهد شد. پول، هرچه زودتر دریافت شود، دارای ارزش بیشتری است. این اصل اساسی در امور مالی، نشان دهنده آن است، که از محل دریافت پول، میتوان بهره کسب کرد. یکی از اساسیترین مفاهیم در امور مالی این است که، پول دارای ارزش زمانی است. این در حالی است که بگوییم، در زمان حال، پول در دست، ارزشی بیش از پولی که انتظار میرود در آینده دریافت شود، خواهد داشت، زیرا یک دلار دریافت شده در زمان حال را میتوان سرمایهگذاری کرد، بهطوری که در زمان آینده، بیش از یک دلار خواهد شد و بطور خلاصه ارزش زمانی پول را میتوان این گونه تعریف کرد: یک دلار امروز، ارزشی بیش از یک دلار فردا دارد.
اقتصاد اطلاعات :
اقتصاد اطلاعات، آن بخش از اقتصاد است که به بهره وری و کسب سود از طریق روش های اطلاع رسانی، ارتباطی و اطلاعاتی به صورت بعضاً الکترونیکی در جهت فروش و عرضه محصول و خدمات غیر از روش های سنتی برای جامعه مخاطبان خود می پردازد. منظور از اقتصاد اطلاعات، بررسی چگونگی توزیع اطلاعات بین عاملان اقتصادی و نحوه تأثیرگذاری وجود یا عدم وجود این اطلاعات بر رفاه عاملان اقتصادی است. منظور از رفاه در این تعریف منافع عمومی عاملان اقتصادی است که به عنوان مثال در مورد مصرف کننده به مطلوبیت و در مورد بنگاه به سود اشاره میکند. مباحثی از قبیل اطلاعات ناکامل و اطلاعات نامتقارن از جمله مباحثی هستند که در این حوزه مورد بررسی قرار میگیرند.
اقتصاد انرژی:
اقتصاد انرژی یک زمینه علمی گسترده است که موضوعات مرتبط با عرضه و استفاده از انرژی در جوامع را در بر میگیرد. به دلیل تنوع مسایل و روشهای اعمال شده و مشترک با شماری از زمینههای دانشگاهی، اقتصاد انرژی یک زمینه کامل و مستقل نیست بلکه زیرزمینهای کاربردی از علم اقتصاد است. اقتصاد انرژی همچنین شدیداً به مهندسی، زمین شناسی، علوم سیاسی، بوم شناسی و… انرژی نزدیک میشود. تمرکز اخیر اقتصاد انرژی بر مسایل زیر بوده است: تغییرات اقلیمی و سیاست اقلیمی؛تحلیل ریسک و امنیت عرضه؛ توسعه پایدار؛ بازارهای انرژی و بازارهای برق – آزادسازی یا مقررات زدایی؛ پاسخ به نیاز انرژی و رشد اقتصادی؛ اقتصاد زیرساختهای انرژِی؛ سیاست زیست محیطی؛ سیاست انرژی؛ مشتقات انرژی؛ پیش بینی تقاضای انرژی؛ عرضه و تقاضا در بازار انرژِی
اقتصاد دانش:
اقتصاد دانش مفهوم جدیدی است و ظهور آن به دهه ۱۹۶۰ برمی گردد. در یک نظام اقتصادی بازارمحور، نظام اقتصاد دانش دارای دو بعد عرضه دانش و تقاضای دانش است. در طرف عرضه دانش بنگاه های اقتصادی وجود دارند که دانش را تولید ترویج و توزیع می کنند که بنگاه دانش نامیده می شود. این بنگاه ها در تعامل با یکدیگر صنایع دانش را شکل می دهند. در طرف تقاضای دانش نیز استفاده کنندگان دانش قرار دارند که ضمن یادگیری در زمینه های مختلف اقتصادی اجتماعی فرهنگی و سیاسی از دانش انباشتی بهره برداری می کنند. اقتصاد دانش را به پنج مؤلفه اصلی می توان تجزیه کرد: جامعه یادگیری؛ صنایع دانش؛صنایع دانش بنیان؛جامعه اطلاعاتی و دولت دانش.
اقتصاد دیجیتال :
اقتصاد دیجیتال به صورت ساده، اقتصادی است که قسمت اعظم آن بر پایه فناوریهای دیجیتال شامل شبکههای ارتباطی، رایانهها، نرمافزارها و سایر فناوریهای اطلاعاتی است، و انواع تجارت الکترونیک، بازارهای الکترونیک، دریافت و پرداخت، کارتهای هوشمند و پول الکترونیک و تراکنش مالی را شامل است .
اقتصاد رفاه :
اقتصاد رفاه بخشی از علم اقتصاد است که با استفاده از تکنیکهای اقتصاد خرد، سعی در تخصیص کارای منابع داشته ضمن آنکه اثرهای توزیعی آن را نیز مدنظر قرار می دهد. این رویکرد بیش از سایر رویکردها در زمینه خطمشیگذاری عمومی مورد استفاده قرار گرفته است. اقتصاددانان رفاه معتقدند که بازارها نمیتوانند منابع راه همواره به شکل اثربخش توزیع کنند. به اعتقاد آنها در چنین مواردی که از آنها به عنوان “نارساییهای بازار” یاد میشود، نهادهای سیاسی میتوانند به عنوان مکمل یا جایگزین بازار عمل کنند. اصول اقتصاد رفاه نخستین بار توسط “الفرد پیگو” تدوین شد. اقتصاددانان رفاه معتقدند مسئولیت اصلاح نارساییهای بازار به عهده دولت است، زیرا پیامدهای اجتماعی بهینه از تصمیمگیری ناهماهنگ افراد به دست نخواهد آمد. کاراترین راه برای مداخله، کم هزینهترین راه¬حل است و شیوه مورد استفاده برای تعیین آن، تجزیه و تحلیل هزینه – سود است .
اقتصاد رفتاری
اقتصاد رفتاری رشتهای است که با روش علمی در فضای روانشناسی شناختی٬ فاکتورهای مربوط به احساسات و اجتماع را در تحلیل و فهم بازارها و عوامل اقتصادی به کار میگیرد. هسته اصلی اقتصاد رفتاری مبتنی بر این رویکرد است که با داشتن دیدی روانشناسانه به انسان، فروضی که اقتصاددان در مورد انسان در نظر میگیرد بسی واقعیتر از فروض کلاسیک اقتصادی است که تنها مبتنی بر انسان عقلایی بیشینهساز سود است. با وجود فروض واقعیتر از انسان، تحلیلها و پیشبینیهای اقتصادی بهتر شده و در نتیجه سیاستگذاریهای بهتری نیز میتوان انجام داد. بحث در اقتصاد رفتاری ابداً این نیست که تمامی روشها در جریان رایج اقتصادی که مبتنی بر بیشینهسازی، تعادل و کارایی است، باید رد شود. در واقع اقتصاددانان رفتاری از این روشها استفاده میکنند، زیرا این روشها یک قالب نظری را شکل میدهند که در آن میتوان تقریباً هر رفتار اقتصادی را تحلیل کرد و در عین حال به پیشبینیهای قابل رد که علمیترین نوع پیشبینی است، دست زد .
اقتصاد زیر زمینی :
اقتصاد زیر زمینی که از آن تعابیر مختلفی چون اقتصاد سیاه، غیر رسمی، نامنظم، گزارش نشده و … می شود، به آن بخش از محیط کسب و کار و تولید ثروت اطلاق می شود که به علت غیر قانونی بودن فعالیت یا پیامدهایی که شفاف سازی کسب و کار قانونی برای فعالان این بخش به همراه دارد به دور از دید مقامات قانونی انجام می پذیرد. اقتصاد زیرزمینی را می توان به دو بخش اقتصاد مجرمانه و اقتصاد متخلفانه تقسیم کرد. اندازه بخش زیرزمینی در بیشتر کشورها نسبتاً قابل ¬توجه بوده و فعالیت¬های این بخش علت بسیاری از نابسامانی های اقتصـادی است. عواملی مانند بار مالیاتی و نابرابری در توزیع درآمد به بروز پدیده اقتصاد زیر زمینی دامن می زند. در شرایطی که بار مالیاتی افزایش می یابد، برای افراد بخش کمتری از درآمد تحقق یافته باقی می ماند. به این دلیل افراد ترجیح می دهند به سمت فعالیت هایی که امکان فرار مالیاتی در آن بیشتر است روی آورند.
گرد آوری :گروه آموزشی اقتصاد-استان سیستان و بلوچستان