يمار رواني به كسي گفته ميشود كه از نظر كاركردهاي رواني از جمله انديشه، عاطفه، ادراك و رفتار دچار اختلال باشد. نزديك به 300 نوع بيماري رواني وجود دارد كه در چند گروه عمده طبقهبندي ميشوند. از جمله بيماريهاي خفيف رواني موسوم به حالات عصبي (روان نژندي يا به اصطلاح فرانسه آن نِوروزها) كه در آنها اختلال كاركرد رواني جزئي است و شامل اضطراب، افسردگي خفيف، وسواس، ترس بيمارگونه از اشيا و موقعيتها (خوبي)، انواع هيستري و فراموشي با علت رواني ميباشد. در اين گروه از بيماريهاي رواني درمان، ساده و نتيجه آن خوب است و معمولا بيماري ديگر عود نميكند…
گروه ديگر، بيماريهاي رواني شديد هستند كه به آنها روانپريشي (جنون و يا به اصطلاح فرانسه پسيكوز) ميگويند. در اين بيماريها اختلال كاركردهاي رواني شديد و فراگير است و بيمار به اختلال در تفكر، عدم تناسب عواطف، توهم و هذيان و رفتارهاي غيرعادي دچار ميشود. براي درمان اين بيماريها گاه نياز به بستري در بيمارستان است. از انواع روانپريشيها ميتوان به (روانگسيختگي) اسكيزوفرنيا، بيماري شيدايي –افسردگي (بيماري مانيك –دپرسيو)، اختلالات هذياني (پارانوئيد) و افسردگيهاي شديد اشاره كرد. درمان اين بيماريها ساده نيست و نياز به داروهاي گوناگون و گاه تشنج برقي ميباشد؛ اما بيشتر بيماران با درمانهاي مناسب بهبود مييابند. عدهاي از آنان به درمان طولانيمدت براي جلوگيري از برگشت نشانههاي بيماري نياز دارند. گاه فشارهاي رواني منجر به بيماريهاي جسمي ميشوند؛ از جمله افزايش فشارخون شرياني، زخمهاي معده و اثنيعشر، آسم، آكنه (جوش غرور جواني) و التهابهاي عصبي روده كه به آنها بيماريهاي روانتني گفته ميشود.
اختلال شخصيت عبارتست از شيوه رفتاري محدود و معدود، انعطافناپذير و نادرست. فرد در برخورد با تمام مسائل زندگي كه هر چند هميشه اشكالات عمده براي وي پديد ميآورد، اما او قادر به تغيير آنها نيست. غير از اين چهار گروه، گروههاي ديگري از اختلالات رواني نيز وجود دارد كه در اينجا از آنها صرفنظر ميشود. چه عواملي در ايجاد بيماريهاي رواني نقش دارند و تاثير وراثت و محيط چيست؟
در تحقيقات اين شماره مشخص شده است كه بيماريهاي رواني دست كم دو عامل دارند؛ يكي زمينه مساعد و دوم فشار رواني كه سبب آشكار شدن زمينه ميشود. زمينه مساعد را ميتوان به يك مخزن بنزين تشبيه كرد كه بالقوه آماده انفجار است و فشار رواني يا استرس جرقهاي است كه موجب انفجار اين مخزن بنزين ميشود. زمينه بيماري ممكن است جنبه زيست –شناختي داشته باشد؛ براي نمونه، عوامل ارثي، ابتلا به بيماريهاي گوناگون در دوره جنيني و شيرخوارگي، گاه عوامل روانشناختي زمينه را براي بيماري رواني مساعد ميكنند؛ از جمله محيط سرد دوران كودكي، بيتوجهي به نيازهاي مادي و عاطفي كودك، تحقير و توهين كودك، آسانگيري يا سختگيري بيش از حد.
عامل فشار رواني (استرسور) هم مممكن است جنبه زيست –شناختي داشته باشند؛ براي نمونه، ابتلا به يك بيماري شديد عفوني ميتواند زمينه بيماري رواني را كه در فرد مستعد وجود دارد به صورت بالفعل درآورد و آشكار كند. گاهي نيز عامل فشار رواني جنبه صرفا روانشناختي دارد؛ مثلا ازدواج يا طلاق به عنوان عوامل استرسزا ميتواند بيماري نهفته رواني را آشكار كند و بالاخره بايد به نقش عوامل اجتماعي اشاره نمود كه ميتواند يك بيماري نهفته رواني را ظاهر كند. مهاجرت، تغييرات ناگهاني در نحوه زندگي و ارزشها، فقر شديد يا رسيدن ناگهاني به ثروت از جمله اين عوامل هستند. - براي پيشگيري از بيماريهاي رواني چه ميتوان كرد؟
براي پيشگيري از بروز بيماريهاي رواني هم بايد زمينه بيماريها را از بين برد هم از عوامل فشار رواني كاست. افزايش سطح بهداشت عمومي، مشاوره با پزشك پيش از ازدواج، در صورت موارد ارثي بيماري رواني، محيط خانوادگي گرم و دوستانه و شرايط مناسب اجتماعي از راههاي پيشگيري از بيماريهاي رواني محسوب ميشود. پيش از پاسخ به اين پرسش ذكر مقدمهاي ضروري است: نيازهاي اساسي جوانان در همه جاي دنيا يكسان است. نيازها و احتياجات طبيعي و فيزيولوژيك مانند آب، غذا، استراحت؛ نياز به ارضاي حس كنجكاوي و تازهجويي و غريزه جنسي؛ نياز به امنيت؛ نياز به عشق و محبت و پيوستگي؛ نياز به احترام و اعتبار و احساس مفيد بودن و سرانجام خودشكوفايي؛ يعني به فعليت درآوردن فطرت پاك و رو به كمال انساني. اين نيازها بايد در چهارچوب فرهنگ و قوانين هر جامعه برآورده شوند، در غير اين صورت جوانان دچار ناكامي، اضطراب، افسردگي و پرخاشگري خواهند شد.
با توجه به اين مقدمه بايد گفت كه شايعترين نوع اختلالات رواني در بين جوانان ايران انواع اضطراب و افسردگي است كه خوشبختانه شدت ندارد. - نقش دارو و مشاوره را در درمان بيماريهاي رواني چگونه ارزيابي ميكنيد؟
مشاوره به موقع با روانپزشك يا روانشناس باليني ميتواند نقش موثري در پيشگيري از وخامت اختلالات رواني داشته باشد. با مشاوره ميتوان وجود يا عدم وجود و گاهي زمينهها يا عوامل آشكارساز را تشخيص داد و احيانا برطرف نمود.
برخي از بيماريهاي رواني به وسيله رواندرماني قابل معالجه است كه از آن جمله به تعدادي از روان –نژنديها و مسائل موقعيتي و اختلالات شخصيت ميتوان اشاره كرد.
اما آنچه در درمان بيماريهاي رواني انقلابي واقعي پديده آورده است، ساخت داروهاي موثر در بيماريهاي رواني از چهل سال پيش به اين سو ميباشد كه در زندگي صدها ميليون نفر بيمار تاثيرات مثبت و چشمگيري داشته است. بيمناسبت نيست اگر تاثير اين داروها را با نقش آنتيبيوتيكها در درمان بيماريهاي عفوني مقايسه كنيم. بخش عمدهاي از اختلالات رواني با داروها يا به طور كامل قابل معالجه است و يا دستكم كنترل ميشود؛ به گونهاي كه بيمار با مصرف آنها زندگي عادي و رضايتبخشي از سر ميگيرد. برخي از اين داروها هم، جنبه پيشگيريكننده از عود بيماريهاي رواني ويژه دارند. - مهمترين عضو بدن در بروز بيماريهاي رواني كدام است؟
دستگاه عصبي مركزي، بهويژه مغز و به طور اختصاصيتر قشر مغز بيشترين نقش را در تعادل رواني يا در بيماري رواني دارد. در برخي موارد ضايعه منجر به بيماري رواني با چشم يا به وسيله دستگاههاي تشخيصي قابل مشاهده است كه به اين گروه از اختلالات، بيماريهاي رواني عضوي ميگويند، اما بيشتر اوقات با امكانات موجود، ضايعه قابل ديدن وجود ندارد كه در اين موارد كاركرد مغز دچار اختلال شده و مغز دچار بيماري رواني كاركردي است. به جز دستگاه عصبي مركزي، غدد درونريز هم نقش مهمي در تعادل يا عدم تعادل رواني دارند. اختلال در ساير اعضاي بدن، مانند كبد يا كليه نيز به طور ثانويه با تاثيري كه بر مغز ميگذارد ميتواند موجب بيماري رواني شود.
منبع:
http://www.zendegionline.ir/inside.php?page=magnum&numid=527&cat=144&articleid=10367