واکنش بدن در مواجهه با ترس

هنگامی که هریک از حواس پنجگانه بدن نشانه‌ای از وجود خطر را در محیط اطراف خود احساس می‌کنند اطلاعات دریافت شده از طریق این حواس که می‌تواند اطلاعاتی درباره صدای بلند باشد که فرد شنیده است یا احساسی غیرعادی باشد که فرد با آن مواجه شده است از طریق دو مسیر متفاوت به مغز ارسال می‌شوند که یکی از آنها را اصطلاحا راه میانبر و دیگری را راه اصلی می‌نامند...

وقتی فردی وحشت زده می‌شود یک مسیر ارتباط اضطراری با مرکز ترس در مغز که بادامه نام دارد فعال شده و به این ترتیب پیامی مشابه از بادامه مغز به تمامی قسمت‌هایی از مغز که دیگر بخش‌های مغز را به حالت آماده‌باش در می‌آورند فرستاده می‌شود که نتیجه این بروز علائمی نظیر تعرق کف دست‌ها، ‌افزایش سرعت ضربان قلب، افزایش فشار خون و همچنین افزایش ترشح هورمون آدرنالین در بدن خواهد بود که معمولا از نشانه‌های اولیه احساس ترس هستند. همه این تغییرات پیش از این‌که فرد نسبت به مواجه شدن با شرایط ترسناک آگاه شده باشد اتفاق می‌افتد. اما در مسیر اصلی ارسال اطلاعات دریافت شده از محیط به مغز، پس از آغاز و راه‌اندازی واکنش‌هایی در بدن در جهت مقابله با ترس، بخش خودآگاه مغز وارد عمل می‌شود. بخشی از اطلاعات حسی به جای این‌که به طور مستقیم به بادامه مغز فرستاده شوند مسیر غیرمستقیمی را طی می‌کنند. این اطلاعات ابتدا در تالاموس مغز که مرکز پردازش داده‌های حسی است برای مدت زمانی متوقف شده و سپس به کورتکس مغز که لایه خارجی سلول‌های مغزی است فرستاده می‌شوند. کورتکس مغز اطلاعات دریافت شده را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و براساس نتایج به دست آمده نسبت به واکنش در برابر عامل ترسناکی که فرد با آن مواجه شده تصمیم‌گیری می‌کند.

وقتی مغز در حالت آماده‌باش قرار می‌گیرد از طریق بادامه مغز که همان مرکز ترس است تغییراتی در سطح مواد شیمیایی و هورمون‌های مغز ایجاد می‌شود که موجب می‌شود کل بدن در وضعیت ترس و اضطراب و نگرانی قرار گیرد. محرکه‌های دیداری و شنیداری در تالاموس پردازش شده و نتیجه به دست آمده از پردازش این داده‌ها یا به طور مستقیم به بادامه مغز ارسال شده یا این‌که به بخش مناسبی از کورتکس مغز فرستاده خواهد شد. این در حالی است که محرک‌های بویایی و لامسه‌ای از مسیری فرعی از تالاموس عبور کرده و از طریق راه میانبر به طور مستقیم به بادامه مغز ارسال می‌شوند و به همین علت در مقایسه با محرک‌های دیداری و شنیداری به طور موثرتری حافظه فرد را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند. مرکز بینایی و شنوایی تالاموس علائم دیداری را براساس اندازه،‌شکل و رنگ و علائم شنیداری را براساس شدت و ناهنجاری‌های صوت مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد و براساس‌آن علائمی را به بخش‌های مختلف کورتکس مغز ارسال می‌کند. کورتکس مغز مفهوم این اطلاعات را تشخیص داده و مغز را نسبت به آنچه دیده یا شنیده است آگاه می‌کند. بادامه مغز در راه‌اندازی واکنش‌هایی نسبت به آنچه موجب ترس و نگرانی فرد شده است، نقش بسیار مهمی دارد و اطلاعاتی که از این مرکز عبور می‌کنند از مفهوم حسی برخوردارند. بخش پایانه موازی تالاموس برخلاف، بادامه نوعی احساس‌ ترس دائمی را در فرد ایجاد می‌کند که فرد را در حالت نگرانی و اضطراب قرار می‌دهد. قسمتی از هسته مرکزی مغز که در ساقه مغز قرار گرفته است مسوولیت راه‌اندازی تغییرات اولیه احساس ترس و اضطراب در قسمت‌های مختلف بدن را برعهده دارد. هیپوکامپوس که مرکز حافظه مغز است اطلاعات اولیه دریافت شده از طریق حواس بدن را در خود ذخیره می‌کند و این در حالی است که داده‌های احساسی که معمولا در مسیر ارسال این اطلاعات به بادامه مغز با آنها همراه است نیز در این بخش از مغز ثبت و نگهداری خواهد شد.

http://www1.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100872008868