نبرد تن بود با تانک
✉️ نبرد تن بود با تانک
بگوئید جنگ بود اما ما برای جنگ آماده نبودیم.
ماهرگز نمیدانستیم که آینده آن نبردهای نابرابر چه میشود، فقط میدانستیم که باید بجنگیم تا بمانیم.
بگوئید دشمن آمدهبود به قصد زخمی کردن سرزمینم، اما مردمم زخم بر تن خوردند از تانک تا سرزمینم زخم نخورد.
روزی در یکی از همان سالهای نوجوانی، کمی دورتر از کرخه را به یاد دارم، جبهه بود اما ما بهدرستی درک نمیکردیم جنگ چیست، اما میدانستیم که باید دفاع کنیم، گفتند تانکها تک زدهاند
از آشوبی که در میان باتجربهها برپا شده بود، فهمیدیم که خبری شده
نمیدانستیم تکِ تانکها یعنی چه
چند دقیقه بعد، آرام آرام صدای شنیهای(زنجیر) تانکها بیشتر شد و به وضوح میشد تانکها را دید
بیتکلف بگویم ترسیده بودیم، عدهای از ما هم کُپ کردیم،
وقتی صداها خیلی واضح شد و میتوانستیم تانکها را ببینیم، وحشت هم بیشتر میشد
جوانی منصور نام که مچ پایش را در عملیات دیگری از دست دادهبود و راهرفتن طبیعی هم برایش سخت بود، حالا مانند شیر میغرید، میدوید و فریاد میزد که سنگر بگیرید، مواظب مهماتتان باشید، اسلحهها را آماده کنید و ...
معلوم شد فرمانده آرپیجی زنهاست و میگفتند شکارچی تانک است، آنجا اولین بار بود میشنیدم تانک را هم شکار میکنند!
ما عشایرزادگان برای امرار معاش کبک، قرقاول و آهو شکار میکردیم اما شکار تانک را نشنیده بودم.
غوغایی بهپا شد، تانکها خیلی نزدیک شدهبوند، چنانکه گویی پشت خاکریزها هستند
از سر کنجکاوی میدان نبرد را مینگریستم، منصور و تیم شکار تانک از خاکریز بالا رفتند، دل زدند به دریای پرآشوبِ توپ و تانک.
بچهها هم با مشغول کردن تانکها و به قصد فریب آنها برای پشتیبانی از شکارچیان تانک، شروع کردند به تیراندازی
دو تیم سه نفره بودند
اما گویی شاهینها به شکار کبوتران رفتهاند، اولین گلوله آرپیجی که شلیک شد، تانکها کمی عقب نشستند
تانکی که بی محابا تا نزدیکی خاکریز پیش آمده بود، اولین شکار منصور و تیمش بود.
چنان خوشحال شده بودیم که غریو فریادمان آسمانها را درنوردید
هنوز شاد نشده بودیم که تانکها دوباره حملهور شدند، اینبار شلیکهای آنها بیشتر هم بود، هر گلوله تانک بخشی از خاکریز را ویران میکرد. بخشهایی از خاکریز، دیگر نبود!
تعدادی از دوستانمان از همان خاکریزهای کرخه، به آسمان پرکشیدند همانهایی که حتی نامشان را هم به یاد نداریم.
پهلوانانی که سهرابی شدند
از پلنگانی که مهتابی شدند
زخمیها هم کم نبودند، تقریبا هرکسی از آن تکِ تانکها، به یادگار زخمی برداشت. زخمهایی که هنوز هم برخی از ما را آزار میدهد.
یادآوری دیدن صحنه های نبرد آرپیجی زنها در میان فوجی از تانکها، هنوز هم احساس دلم را زخمی میکند.
میدانستیم که تیرهای کلاشینکف، بر تانک بیاثر است اما چه باید میکردیم،
ماندیم
جنگیدیم
زخم خوردیم
دوستان شکارچیِمان هم تا آخرین گلوله خود جنگیدند
چند تانک را منهدم کردند
رزمی بود تماشایی، رزم تن با تانک
دو نفرشان از همان آوردگاه، کبریایی شدند، پروازشان هم دیدنی بود.
وقتی عقابهای شکارچی دیگر نبودند، یکی از تانکها از خاکریز گذشت و تمام آن را مانند زمین کشاورزی شخم زد. میدانستیم در سنگرهایی که تانک چندین تنی از روی آن میگذرد، همرزمانمان سنگر گرفتهاند.
چه باید میکردیم جز شلیک کلاشینکف در مقابل کوهی از آهن بهنام تانک؟! گلولههامان اثری بر تانکها نداشت، اما فریاد میزدیم و شلیک میکردیم
بیشتر از تفنگهامان، از صدای فریادمان که هیچ نشانی از ترس نداشت، واهمه داشتند
تانکها برگشتند
صحنه نبرد سراسر دود و آتش بود، هنوز هم نمیدانم چرا من آنجا بودم؟
خاکریز آرام شدهبود و تازه داشتیم اتفاقات چند ساعت اخیر را مرور میکردیم
احساسی داشتیم خوب اما دردناک، هم خوشحال بودیم از دفع حمله دشمن و هم ناراحت از زخمهای خود و یارانِمان
یسطرون هم رفت و ما نون ماندهایم
بعد لیلا، باز مجنون ماندهایم
آن روزهای فراموش نشدنی را نمیتوانیم به درستی روایت کنیم چون هر کدامِمان بخشی از صحنهها را به یاد داریم و از منظر خود، به آن بخش مینگریم.
در آن صحنههای ظفرمندی که دردناک هم بود، تنها دیدم در تقابل ناعادلانه با تانک
آری، نبرد تن بود با تانک
روایتهایمان را بشنوید، عبرت بگیرید، نمیگویم بهنیکی از همرزمانِمان یاد کنید اما به بدی قضاوتِمان نکنید که ناچار به جنگیدن بودیم هرچند شیوههای جنگ را نمیدانستیم.
قد بچههای جنگ از اسلحههایشان کوتاهتر بود
سنوسال آنها بیشتر برای بازیهای کودکانه در سایهسار کوچهها مناسب بود تا جنگ، اما چه باید میکردیم وقتی دشمن با تانک آمده بود؟
ای شکوه رفته، امشب بازگرد!
این سکوت مرده را، درهم نورد
بازنشر: هفته بسیج
یادبود عملیات کربلای پنج و شهید صفر(ابراهیم) حفیظی
نامه سرگشاده یک دانشجوی ساکن هلند. برسد به دست آقای خامنهای...
نامه سرگشاده یک دانشجوی ساکن هلند. برسد به دست آقای خامنهای...
ایرانیتر از همه ایرانیها در طول تاریخ پیدایش حکومت و مرز جغرافیایی در سرزمین پارس...
به بهانهی سالگشت انتخاب شما به رهبری ایران مینویسم...
قسمت اول
من، تاریخ خوانده هستم.
و به اندازهی کوچک خودم، دنیا دیده.
من، تاریخ ایران را خواندهام.
از زمان سرزمین مادها، پارسها و پارتها...
من، جز تاریخ جهان، تاریخ پادشاهان ایران را خواندهام؛
از کوروش و داریوش و انوشیروان و خسروپرویز تا نادرشاه و شاه عباس و کریم خان زند با لقب وکیل الرعایا!...
من، تاریخ دویست ساله اخیر ایران را خواندهام...
و آن سالهای پایانی نظام پادشاهی ایران...
من، آنچه در ایران در دوره رضاخان و پسرش گذشته خواندهام.
در کتب مختلف به زبانهای مختلف...
و پس از آن...
من، زندگی امام خمینی را خواندهام و شیوه رهبری و حکومتداریاش و شأن و شخصیت و هویتش.
و بعد شما... من تاریخ زندگی شما را خواندهام.
با تنوعی بالا...
من، بیست و چند سال سخنرانیهای شما پس از رهبری را گوش دادهام.
با دقت و فکر خواندهام...
با جرأت و اعتماد به نفس و اتکا به اعتقاداتم میگویم:
بعد از امام خمینی،
ایرانیتر از همهی ایرانی ها شما هستید.
پادشاه تر از همه پادشاهان ایران، شما هستید.
خدماتی که شما به ایران کردهاید
مثل و مثال دیگری جز امام خمینی ندارد.
آقای خامنهای، رهبر فرزانه ایران؛
فقط شما هستید که از قدرت خود سوء استفاده نکردهاید.
فقط شما هستید که چون تمام پادشاهان ایران، برای قدرت و ثروت نجنگیدید.
برای شهرت و محبوبیت دست به رفتارهای رایج، جهت عوام فریبی نزدید.
فقط شما هستید که سفرهای تفریحی ندارید.
فقط شما هستید که از همسر و دخترانتان استفاده ابزاری نکردید.
فقط شما هستید که نگذاشتید فرزندانتان دیده شوند
و صاحبان مقام و منصب و شهرت و قدرت.
فقط شما هستید که دغدغه دین و دنیای مردم را با هم در عالی ترین درجات دارید.
فقط شما هستید که به نحو احسن وظیفهای که به گردن دارید را
هزاران بار بیش از حد انتظار به انجام رساندهاید.
فقط شما هستید که مردم را تحقیر و تضعیف نکردید
و هرگز از ایشان بدگویی ننمودید.
در این تمدن ۲۵۰۰ ساله تشکیل حکومت در ایران،
بین تمام پادشاهان این سرزمین، فقط شما هستید که نظام طبقاتی را بی اعتقادید،
حرم سرا ندارید و بدون کاخ و برج و مراکز تفریحی اختصاصی هستید.
فقط شما هستید که بجای سر زدن و چشم درآوردن و زبان از حلقوم بیرون کشیدن که عرف تنبیهات و جنایات پادشاهان سرزمینم بوده،
سالانه و بارها، آسیب زنندگان به حیثیت و آبروی فرهنگ و اقتصاد و سیاست یک کشور را شامل عفو عمومی کردید.
فقط شما هستید که جنگهای متجاوزانه به سرزمینهای مجاور نداشتهاید که هیچ،
برای استقلال آنها و افتادن حکومت دست مردم آن سرزمینها تلاش کردهاید.
فقط شما هستید که در سرزمینهای مختلف همسایه و غیر آن،
علاقهمند و معتقد و فدایی دارید...
در میان تمامی پادشاهان ایران،
فقط شما هستید که در حوزههای مختلف علمی و معرفتی سرآمد علما و دانشمندان زیادی هستید.
فقط شما هستید که آنقدر کتاب خواندهاید که از شماره خارج است.
فقط شما هستید که تحمل شکنجه و تبعید داشتید
و خم به ابرو نیاوردید
و هرجا رفتید منشا خیر برای ایران و ایرانی شدید.
فقط شما هستید که اهل انتقام نبوده و نیستید.
فقط شما هستید که خودتان را خرج ایران کردید نه ایران را خرج خودتان...
فقط شما هستید که هرگز از ما مردم ناامید نشدهاید.
فقط شما هستید که معنای مقاومت را در کلام و عمل به ما ثابت کردید. فقط شما هستید که جانانه از زبان فارسی حمایت کردید.
فقط شما هستید که دغدغه دارید و آرزو دارید که با همت همین جوانان ایرانی، روزی زبان علم دنیا، زبان فارسی باشد!...
✍دانشجوی ایرانی ساکن هلند و فرانسه
#پدرفتنه
#معرفی کتاب هوش مصنوعی
کتاب هوش مصنوعی برای معلمان و مدرسه در ۱۷۴ صفحه نوشته رزلاکین، کارین جورج و ماتلو چگورواست. این کتاب تابستان ۱۴۰۲ توسط گروه مترجمان با مدیریت « دکتر حمید رضا کفاش » به فارسی سلیس برگردانده شده است تا عوامل نظام آموزشی را با هوش مصنوعی آشناتر کرده و اطمینان کاربران را برای بهرهمندی بیشتر از هوش مصنوعی ترغیب و تشویق نماید.
کتاب مدعی است که هوش مصنوعی در مراحل جمعآوری و خوشهبندی دادهها و پردازش و تحلیل آنها به مدد هوش انسانی شتافته و در هم گرایی آموزش حضوری و مجازی نقشآفرینی مینماید.
کتاب هوش مصنوعی در هفت فصل مرتبط و زنجیروار خواننده را به فهم کاربردی و عمیق از هوش مصنوعی در آموزش رهنمون میسازد. هوش مصنوعی به دو صورت نظارت شونده و فاقد نظارت میتواند در پیشبرد فرآیندهای آموزش مجازی (کنترلپذیر، مدیریت پذیر و قابل ارزیابی) و البته با رعایت آیتمهای اخلاق در هوش مصنوعی موثر افتد.
به طور خلاصه هوش مصنوعی در ایجاد یک زیست بوم جدید برآمده از تحولات دیجیتال در دستگاه تعلیم و تربیت سنتی ما در امکان استفاده از دادهها را به طور گسترده فراهم اورده است.به کمک هوش مصنوعی میتوان مدلهای داده محوری ساخت که به اندازه کافی پیچیده بوده و البته کمککار معلمان در کیفیت بخشی به آموزش الکترونیکی باشد.
تهیه و مطالعه کتاب فاخر « هوش مصنوعی برای معلمان و مدرسه » را به همکاران عزیزم توصیه مینمایم.
شبیهسازی ذهن انسان در کامپیوتر
« علیرضا مهدیه » در خصوص هوش مصنوعی معتقد است:
هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) یا به اختصار AI به مجموعهای از فن آوریها و تکنولوژیهایی گفته میشود که به کامپیوتر و سیستمهای دیگر اجازه میدهد تا با استفاده از الگوریتمهای خاص، دادههای بزرگ را تحلیل کرده و به صورت خودکار و بدون نیاز به دخالت انسان، تصمیمات درست و منطقی بگیرند؛ هدف اصلی هوش مصنوعی، شبیه سازی قابل قبول عملکرد ذهن انسان در کامپیوتر است.
تمام کلمات، تعاریف و جملات فوق را هوش مصنوعی در تعریف خود نوشته و بازگو کرده است و میشود همانند خودش عمیقتر نگریست، دید و آموخت که تا چه میزان میتواند برای بشریت مفید و موثر و حتی مخرب و ویرانگر باشد