حث از قضا و قدر از تحسين مسائل فلسفي و كلامي است كه در ميان مسلمانان جايگاه ويژهاي دارد اين مسئله از سوي ديگر مشكلترين مباحث كلامي است كه در سخنان بزرگان دين ائمه اطهار (ع) از آن به بحر عميق و طريق مظلم نام برده شده است.
«دبير عليرضا بهوند يوسفي»
حث از قضا و قدر از تحسين مسائل فلسفي و كلامي است كه در ميان مسلمانان جايگاه ويژهاي دارد اين مسئله از سوي ديگر مشكلترين مباحث كلامي است كه در سخنان بزرگان دين ائمه اطهار (ع) از آن به بحر عميق و طريق مظلم نام برده شده است.
«بحث جبر و اختيار امر بسيار دشوار و مشكلي است كه هر كس توان خروج سالم از اين درياي عميق ظلماني را ندارد و بدين جهت است كه وقتي از ائمه معصومين در مورد جبر و اختيار سئوال ميشود به دشواري و پيچيدگي اين امر متذكر شده و از آن به عنوان درياي عميق و راهي تاريك و سر الهي نام ميبرند و وارد نشدن افراد ناتوان و ضعيف در اين درياي عميق را خطا دانسته و به شدت نهي كردهاند لذا امام صادق (ع) در اين زمينه ميفرمايد: «بحر عميق فلا تجلوه طريق مظلم فلا سلكوه و سراله فلا تتكفلوه» (علامه مجلسي بحارالانوار جلد 5 ص 110)
حكيم الهي صدر المتألهين نيز به دشوار و سخت و در عين حال شريف بودن اين مسأله اشاره كرده است «اين مسئله از جمله مسائل شريف و دشوار ميباشد كه كمتر كسي است كه به كنه آن رسيده و راه وسيع آن را طي كرده است» «صدرالمتألهين اسفار جلد 6 ص 369»
با توجه به اهميت اين بحث ضروري است در اين مختصر معني نقد نيز بيان شود تا با دقت بيشتر وارد مسائل مربوط به اين درس شويم.
تعريف نقد: «نقد به معني بهترين چيزي را برگزيدن و نظر كردن درد را هم است تا سره را از ناسره باز شناسد. ابن منظور- لسان العرب جلد 14 ص 254)
نقد در اصطلاح: نقد به معني داوري و قضاوت دو جانبه در مورد يك گزاره است و ذكر اين نكته نيز بايد مد نظر باشد كه نقد كه يك داوري است هم جنبههاي مثبت و مفيدرا شامل است و هم جنبههاي منفي را و شامل قضاوت منفي تنها نيست.
اصولي كه بايد از نقد رعايت كرد.
الف) براي بهبود امور باشد.
ب)از روي خيرخواهي باشد.
ج)توأم با ذكر آثار و جنبههاي منفي در كنار جنبههاي منفي باشد.
د) توأم با ارائه اصلاحات پيشنهادي و يا راه حل باشد.
هـ) همراه با استدلال و سند و مدرك باشد.
بيان نقدهاي درس پنجم قدرت پرواز
1-عدم طرح منطقي مبحث:
با توجه به اينكه بحث اختيار از مباحث دشوار و شريف است لذا اصل بحث بر روش منطقي بيان نشده است فلاسفه و دانشمندان براي بيان يك مسئله چند سئوال را سئوالات اصلي ميدانند تحت عنوان پرسشهاي اساسي كه حكيم سبزواري به اين مطلب اشاره كرده است.
اس المطالب ثلاثه علم مطلب ما مطلب هل مطالب لم
پرسشهاي اساسي سه گونهاند (حكيم سبزواري منظومه منطق جلد 1 ص 42)
الف:چيستي آن؟
ب: آيا هست؟
ج:چرا چنين است
و متأسفانه در اين درس بعد از ذكر آيات توجه به سابقه بحث و اقوال در اين بحث نشد كه اشاره به عناوين بحث و اختيار و بحث جبر به صورت پراكنده بيان شده است و نظم منطقي خود را ندارد.
2-بررسي آيات
الف)آيه 3 سوره انسان «انا هديناه السبيل اما شاكراً و اما كفورا» اين آيه را به آيه 30 همين سوره اگر ميآورد خيلي بهتر بود «ما تشاون الا ان يشاء الله ان الله كان عليماً حكيماً»
علامه طباطبايي در ذيل آيه 30 سوره انسان نكته زيبايي را بيان ميكند (در اين آيه استثنائي آمده كه از آن بدست ميآيد كه تحقق يافتن مشيت بنده موقوف برخواست خداي تعالي است معلوم ميشود مشيت خداي تعالي در مشيت و عمل بنده اثر دارد به اين معني كه اگر خدا بخواهد عملي از بنده سر بزند نخست در او مشيت و خواست ايجاد ميكند پس مشيت خدا به مشيت عبد تعلق ميگيرد نه به فعل عبد به عبارت ديگر مستقلاً و بدون واسطه به مشيت عبد تعلق ميگيرد و با واسطه به فعل او تعلق ميگيرد پس تأثير مشيت خدا طوري نيست كه مستلزم جبر در بنده شود وچنان هم نيست كه بنده در اراده خود مستقل باشد.
«علامه طباطبايي الميزان جلد 20 ص 383»
ب)آيه 104 سوره انعام اگر آيه 102 همين سوره را ميآورد بهتر بود زير در اين آيه اشاره به احتجاجات قبلي كه انسان داراي اختيار است و اختيار او زير مجموعه توصيه افعالي خداست بهتر بيان ميكند.
ج)آيات سورههاي فاطر 41- و سپس 48 تا 40 تناسب زيبايي با بحث قضا و قدر دارد كه در اين بحث آورده است ولي توضيحات بيشتري ميتوان در اين مور بيان ميكرد.
3-عدم اشاره به اقسام قضا و قدر الهي:
خداوند مقرر كرده است كه انسان به اختيار و اراده خود يكي از راهها را انتخاب كند و آن راهي كه انسان با اراده خود انتخاب كرده همان است كه مقدر است به عبارت ديگر خداوند به قضا و قدر مقرر كرده است كه انسان با اختيار خود راهي كه خداوند از ازل ميداند انتخاب كند.
قضا و قدر دو قسم است.
الف-قضا و قدر علمي: به معني فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرايط پيدايش پديدهها و تير علم به وقوع حتمي آنها است.
ب-قضا و قدر عيني يعني انتساب سير تدريجي پديدهها و تير انتساب تحقق عيني آنها به خداي متعال است البته در ص 70 هم اشاره به آيه قرآن و هم اشاره به برخي نمونههاي تقديرات الهي دارد و آيه تير اشاره به قدر عيني دارد ولي اگر اشاره كامل ميشود و اقسام را بيان ميكرد بهتر بود.
4-عدم استفاده كامل از روايات:
يكي از منابع اصلي در استدلات مكتب شيعه استفاده كردن از روايات كه در اين بحث فقط از يك حديث در متن درس در ص 68 استفاده كرده است كه جا داشت اين بحث مهم جبر و اختيار و قضا و قدر با استفاده از روايات بيشتري مطرح ميشد.
5-بيان نتايج نامطلوب جبر گرائي در جامعه:
در ص 44 اشاراتي زيبا در مورد پيامدهاي جبر گرايي بيان كرده است كه نشان دهنده چگونگي رشد جبر گرايي در جوامع و پيامدها آن دارد كه نيكوست.
6-عدم اشاره به خاستگاه بحث:
بحث جبر و اختيار انسان از فروعات بحث عدل است ولي اشاره به اين بحث در درس نشده است. در اين زمينه حديث زيباي از امام صادق نقل شده است كه ارتباط را روشن ميكند.
«محمد ابن عجلان از امام صادق(ع) پرسيد آيا خداوند بندگان را بر انجام كارها مجبور نموده است امام در پاسخ فرمود خداوند عادل تر از آن است كه بندهاي را بر كار مجبور سازد آن گاه او را عقوبت دهد.»
«صدوق – توحيد باب نفي جبر و تعويض حديث 2»
اين حديث بيانگر ارتباط داشتن بحث جبر و اختيار با عدل الهي ميباشد.
پيشنهادات:
راهكارها و پيشنهاداتي كه براي بهبودي امر به ذهن ميآيد.
1-اين مبحث چون داراي اهميت است در دو بخش و در دو درس بيان شود.
الف)درس اول اشاره به مباحث تاريخي و بيان اصل مطلب در جبر و اختيار و نظريات مختلف باشد و نظريات را مورد بررسي قرار داده ميباشد مباحثي كه ميشود به عنوان نمونه بيان كرد.
بيان ديدگاهها:
اول ديدگاه اشاعره
در همه افعال و كردار انسان را مخلوق خدا ميدانند و نقش انسان تنها كسب است ابوالحسن اشعري پيشوا اين مكتب كلامي ميگويد «در نزد اهل سنت اين قول است كه خالقي جزء خداي متعال نيست و گناهان بندگان را خدا خلق كرده است و اعمال بندگان را خدا خلق كرد است و بندگان قدرت ندارد كه يك چيزي از آنها را خلق كنند» و فاضل قوشچي بعد از نقل قول آنها ميگويد هر چه در مورد قول به جبر بگويند با تمام توجيهات باز جبر است وعدم اختيار (شرح تجريد فاضل قوشچي ص 445)
دوم: ديدگاه تفويض: ديدگاه مكتب معتزله است كه معتقد است انسان در كارهاي خود آزادي مطلق دارد.
نقد اين دو ديدگاه:
نقد نقلي: «امام صادق» فرموده است كه خدا كريم تر از آن است كه مردم را به جبري كه قدرت بر آن ندارند تكليف كند و عزيزتر از آن است كه در ملك او امري تحقق يابد كه وي نميخواهد.
(علامه مجلسي بحارالانوار جلد 3 ص 15)
امام علي(ع) فرموده است: «اگر چنين بود انسان مجبور بود هر آينه ثواب و عقاب و امر و نهي و تنبيه باطل بود وعده وعيد بي اساس و بدكار را نكوهش و نيكوكار را ستايش نبود (1) »
«صدوق- توحيد باب قضا و قدر روايت 28»
در كتاب توحيد از امام صادق عليهالسلام نقل شده است كه فرمود پيغمبر (ص) فرموده است كسيكه گمان كند خدا دستور به بدكار و زشت ميدهد دروغ بر خدا بسته است و كسيكه گمان كند خير و شر بدون اراده خداست او را از سلطنتش بيرون برده است. »
«علامه طباطبايي- تفسير الميزان جلد 1 ص 131»
حديث اميرالمومنني (ع) نيز در رد جبر نقل شده است.
«ايدلك علي الطريق و يأخذ عليك المضيق آيا ميشود خدا راه را به تو نشان دهد اما گذرگاه را بر تو ببندد»
همان جلد 1 ص 132
نقد تاريخي
در اين قسمت نقد نظريات جبري و اختيار مطلق بيان شود با اينكه به طور پراكنده بيان شده است در درس ولي با عنايت بيشتري و با ذكر نمونههايي از تاريخ كه اين دو قول چه مشكلاتي داشتند براي جوامع و چه ضررهايي متوجه مردم ميشد.
ب-بخش دوم و درس دوم:
در اين درس پيشنهادي ميشود امور ذيل بيان شود.
الف- بيان نظريه حق در مسئله
بر اساس مكتب شيعه و تعاليم اهل بيت كه با ظاهر قرآن نيز مطابقت دارد انسان با اينكه در فعل خود مختار است اما مستقل نيست بلكه خداي متعال از راه اختيار و با اراده انسان تحقق فعل را خواسته است و اين حديث امام صادق(ع) شعار شيعه گرديد (نه جبر و نه اختيار بلكه امري بين اين دو امر)
«علامه مجلسي بحار جلد 5 ص 6»
ب-نقل ادله عقلي در مورد نظريه اماميه:
ابن ميثم بحراني در مورد نظريه اختيار انسان بر مبناي اماميه ميگويد:
«اختيار امري بديهي است ولي وجوهي تنبهي دارد.
الف)هر عاقلي مدح بر احسان و ذم بر عدوان را نيكو ميداند و اين مطلب متفرع بر اين است كه نيكوكار و بدكار فاعل فعل خويش باشد.
ب)ما با درك و جداني متوجه ميشويم كه افعالمان تابع انگيزههاي ما هستند و اختيار معنايي جز اين ندارد.»
«اين ميثم بحراني- قواعد الحرام ص 108»
صدر المتألهين نيز در تأييد اين نظريه در رساله خلق الاعمال مطلب آورده است و آن را يك نظريه تحت عنوان نظريه را سخان در علم بيان كرده است و آن را با نظريه اماميه تطبيق داده است.
«صدرالمتألهين خلق الاعمال ص 139»
در كتاب اسفار نيز قول به تفويض معتزله را رد كرده است و نظريه آنان را نوعي ثنوي گرائي دانسته و با اصل توحيد منافات ميداند «آنان از اين مطلب غفلت كردن كه لازمه نظريه آنها اثبات شريكهاي بسيار براي خداوند است اعتقاد به اينكه انسان خالق افعال خويش است از اعتقاد به اينكه بتها و ستارگان شفيعان درگاه الهياند بدتر است.»
«صدرالمتألهين اسفار جلد 6 ص 370»
علامه طباطبايي
علامه در سخنان مختلفي كه در رابطه با جبر و اختيار بيان كرده در الميزان به نكات زيباي اشاره دارد.
الف) فايده اختيار: (قانون تشريع بر مبناي اختيار است يعني براي موجوداتي كه در فعل و ترك مساوي هستند.)
ب)تشريع و جعل با قول به تفويض سازگار نيست زيرا بنا بر قول تفويض خدا حق تصرفي در افعال بندگان ندارد كه برا يآنها مقرراتي تعين كند چه اينكه از محيط ملك او خارج است بخصوص اگر اين تشريع به صورت امر و نهي باشد زيرا در مورد امر و نهي مالكيت و مولويت و برتري امر لازم است و بنا بر قول به تفويض چنين چيزي وجود ندارد.
«الميزان ج 1 ص 122 - 121»
آيا افعال انسان خلوق خدا است.
اين بحث نيز تناسب زيبايي با مسئله اختيار دارد علامه طباطبايي در اين زمينه ميگويد.
«هر فعلي داراي دو جهت است يكي جهت وجود و ديگري جهت انتساب به فاعل و همين جهت است كه بر اثر آن افعال او صافي مانند اطاعت و معصيت و خوب و بد و خو دميگيرند و الا از جهت وجود متصف به اين صفات نيستند مثلاً ازدواج و زنا از نظر وجود و تحقق فرقي با هم ندارند تفاوت در اين است كه يكي موافق امر خداست و ديگري فاقد آن»
«طباطبايي الميزان جلد 1 ص 128»
و روايتي از امام هادي(ع) نقل ميكند كه مناسب بحث فوق است.
«امام هادي (ع) سئوال شد آيا افعال بندگان مخلوق خدا هستند فرمود اگر خدا خالق آنها بود از آنها بيزار نميجست د رحاليكه ميفرمايد «ان الله بري من المشركين» خدا از مشركان بيزار است مقصود آفرينش ذات آنها نيست بلكه فقط بيزاري از شركت و كارهاي زشت آنهاست.»
«همان ص 128»
منابع:
پي نوشتها:
1- قرآن كريم- ترجمه آيتالله مكارم شيرازي
2- ابن منظور- لسان العرب انتشارات دار احياء التراث العربي سال 1408 قمري
3- سبزواري ملا هادي منظومه منطق با تحقيق و تعلق آقاي بيدار انتشارات بيدار سال 1386 شمسي
4- قوشچي فاضل شرح تجريد- انتشارات – بي جا- بي تا
5- صدوق- ابن بابويه توحيد انتشارات المصطفوي بي تا
6- طباطبايي سيد محمد حسين- الميزان انتشارات بنياد علم و فكري علاوه طباطبايي سال 1364
7- مجلسي محمد باقر- بحارالانوار انتشارات سال
8- قواي محمد ابن ابراهيم صدرالمتألهين اسفار انتشارات
9- قوامي محد ابن ابراهيم صدرالمتألهين رساله خلق الاعمال. انتشارات سايه
«دبير عليرضا بهوند يوسفي»